خانه / بر بال ملائک / چهار پرستوی عاشق

چهار پرستوی عاشق

77.

۱۲ بهمن سال ۱۳۷۶، خبری در شهر پیچید که در اوج نا باوری باعث غم و اندوه فراوانی در بین مردم حزب الله شد.

خبر از عروج چهار تن از امدادگران بسیجی کمیته امداد امام حکایت می کرد. شهادت چهار تن از امدادگران بسیجی که کمک رسانی به محرومان و تهیدستان جامعه را از مولایشان علی (ع) آموخته بودند و در زندگی خود اجرا می کردند.

چهار پرستوی عاشق که در غم دوری از همراهان شهید ۸ سال دفاع مقدس، در قنوت خود دعای « اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» را نجوا می کردند.

سعید رشاد، حمید لیاقت مهر، علیرضا قبیتی زاده و حسن کاهوکار در بازدید از منطقه عملیاتی فتح المبین بر اثر انفجار مین باقیمانده از جنگ تحمیلی به لقاءالله پیوستند.

چهار شهید دیار مقاومت و صبوری که نمونه های کم نظیر از رأفت اسلامی و مهر و محبت برخاسته از ایمان بودند.

خوشحال بودند از اینکه توانسته اند بعد از ۸ سال دفاع مقدس و حضور در جبهه ها بار دیگر در جهاد با فقر و محرومیت لباس رزم بپوشند و تا لحظه ی پرکشیدن نشان این لباس را داشته باشند.

شهیدحسن کاهوکار؛ فرمانده بسیج مسجد محمدی دزفول که بنده افتخار خدمتگذاری در حوزه جعفر طیار را داشتم و با ایثار گری و فداکاری های این جوان برومند آشنا بودم مرا بسیار تکان داد.

حسن قدر و منزلت بلند شهدا را با تمام وجود درک می کرد، چرا که سالها در کنار آنها و همسنگر آنها بود و از اینکه از قافله شهدا عقب مانده غمگین بود.

در دوران بعد از جنگ با حرارت و گرمی خاصی جوانان و نوجوانان بسیجی را با اخلاق نیکوی خود به جلسات قرآن جذب می کرد، او سرانجام به آرزوی خود که شهادت بود رسید.

شهید سعید رشاد رزمنده دفاع مقدس؛ امدادگر کمیته امداد امام، فرمانده بسیج کمیته امداد دزفول.

شهید علیرضا قبیتی زاده؛ عضو بسیجیان مسجد پاسداران، عضو فعال گردان عاشورا و عضو خانواده شهدا.

شهید حمید لیاقت مهر؛ عضو خانواده شهدا، عضو ضابطین امر به معروف و نهی از منکر، مبارزی در جبهه ی فرهنگی با تهاجمات فرهنگی غرب، در لباس امدادگری و جهت رفع محرومیت از جامعه و حس نوع دوستی به مستمندان به لقاءالله پیوستند.

نگارنده: غلامحسین سخاوت بر گرفته از کتاب شهر مقاومت

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

نور امیدی فراز بام شب پیدا شده /// تازه جانی در تن دلمرده ی دنیا شده

بهاران در بهاران    

۷ دیدگاه

  1. خدا رحمتشون کنه. شهید حسن کاهوکار مسئول جلسه قراءت قرآن ما در مسجد جامع دزفول بود در اخلاق و رفتار بی نظر بود برای آخرین با بود که در حیاط مسجد جامع با هم دست دادیم و همچنان گرمی و صداقت دستانش را بعد ۱۶ سال احساس می کنم
    اللهم الرزقنا توفق الشهادت

  2. با سلام و ادب و احترام
    این ها شهدایی زنده بودند که از قافله عشق جا مانده بودند و در تاریخ ۷۶/۱۱/۱۲ به قافله عشق که مقصد و مقصمدشان بود رسیدند. بنده با شهید حسن کاهوکار از نزدیک آشنا بودم و علاقه زیادی به این دوست عزیزم داشتم.
    ایشان جوانی پور شور ، شوخ طبع ، مهربان ، دوست داشتنی ، مخلص ، بی ریا و شجاع بود که در نوجوانی به جبهه های جنگ دوران دفاع مقدس آمد و در گروهان خمپاره انداز گردان ادوات و ضدزره لشکر ۷ به عنوان بیسیم چی خدمت کرد و زحمات زیادی کشید. در بعد از جنگ هم حسن محور وحدت بین خیلی از بچه ها بود چون از هیچ کس ناراحتی به دل نمی گرفت و بسیار مهربان بود و همه را دعوت می کرد که کدورت ها را از هم دور کنید و با هم مهربان باشید.
    شهادت این عزیزان داغ دزفول را تازه کرد و همه مردم را به دوران دفاع مقدس برگرداند. البته این گونه افراد مزدشان شهادت است و اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد.
    ان شاءالله خداوند همه شهدا ، خصوصاً این عزیزان را با حضرت اباعبدالله (ع) محشور کند و ما را از شفاعتشان محروم نکنند. آمین یارب العالمین
    والعاقبه للمتقین – یاحسین(ع)

  3. عبدالمجید قبیتی

    خداوند متعال رحمتشان کند انشاال.. که در بهشت قرین جای داشته باشند و ما را نیز دعا کنند.
    جای همه ی شهدا خالی.

  4. محمدرضا رشاد

    سلام
    باتشکر از سایتتون واقعاً خوشحال شدم همچین چیزی دیدم اجرتون باخدا
    محمرضارشاد فرزند شهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.