علی تکلو

55.

در روزهای نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) دستور تشکیل سپاه پاسداران را دادند و سپاه به کمک عناصر حزب اللهی ارتش حراست از مرزها و پاسگاههای نوار مرزی را به عهده گرفته بود و جوانان خوزستانی آمادگی خود را جهت خدمت به عنوان بازوی ولایت در هر مأموریت اعلام می کردند. جوانان دزفولی مأموریت تشکیل پادگان آموزشی در جنوب را به عهده گرفتند. سال ۱۳۵۸ پادگان کرخه مرکز آموزش پاسداران و بسیجیان و آرزومندان شهادت گردید.

برادران ارتش پادگان را تخلیه و فقط یک سرباز به نام علی تکلو[۱] که سربازی گمنام و بچه جنوب تهران و حفاظت از یک واحد تانک را بر عهده داشت در پادگان گذاشتند.

بچه های سپاه و ذخیره سپاه دوره های نظامی و عقیدتی مختلفی را در پادگان اجرا کردند. کم کم پادگان تبدیل به دژی در سطح استان خوزستان گردید.

علی تکلو که سرباز قبل از انقلاب بود لحظه شماری می کرد  و بسیار خوشحال بود که خدمت سربازی او به پایان می رسد و روزشماری می کرد.

کم کم تحت تأثیر اخلاق و خوی و خصلت بچه های انقلاب و سپاه و بسیج قرار گرفت و به جمع نیروهای داوطلب بسیجی و سپس سپاه درآمد.

صدای انفجار لوله های نفت و بمب گذاریها در سطح استان خوزستان نشان از توطئه و جنگی طولانی را خبر می داد و برادران سپاهی و بسیجی آماده نبرد در مرزها و پاسگاهها بودند.

علی که خدمتش تمام شده بود پادگان را ترک نمی کرد. جنگ آغاز شد، پادگان مورد بمباران و موشک باران و توپخانه بعثی ها قرار گرفت و تنی چند از برادران پاسدار و بسیجی در آنجا شهید شدند.

علی سوار بر تانک در لباس مقدس سپاه به جنگ با متجاوزین بعثی رفت و پس از ماهها جهاد در سال ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

فرماندهان جبهه و جنگ و پاسداران و بسیجیان جسم مطهرش را با ناباوری تا تهران زادگاهش بدرقه و تشییع کردند و در بهشت زهرا در کنار شهدای دفاع مقدس به خاک سپردند.[۲]       روحش شاد

[۱] شهید علی تکلو سرباز وظیفه پادگان آموزشی کرخه دزفول
[۲] راوی؛ غلامحسین سخاوت

منبع: کتاب شهر مقاومت

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت(قسمت اول)

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت شهید عبدالرحیم مشکال نوری  فرزند حسین  …

۳ دیدگاه

  1. محمد علی سخاوت

    تمثال مبارک پنج شهید بزگوار درابتدای خاطره نمام حوادث دفاعدمقدس را برایم تازه کرد اما یادی کردید از شهید گمنام علی تکلو که از عجایب روزگا راست او مراحل سربازی تاسرداری را طی کرد وبه خدا پیوست از شماها سروران عزیز حاج ناصر ایرمی وحاج غلامحسین سخاوت تشکر میکنم

    • سلام حاجی جان به رایحه خوش آمدید.
      از شما سپاسگذاریم. ان شاءالله دست به قلم بشوید و ما را همراهی نمایید.منتظر آثار شما هستیم.

  2. سلام
    شهید علی تکلو را از نزدیک می شناسم . در تهران همان زمان که اوج درگیری های طرفداران بنی صدر با بچه حزب اللهی ها بود علی حضور داشت . سال ۶۰ در تهران یک راهپیمایی از دانشگاه تهران تا میدان آزادی برگزار شد با همدیگر در آن راهپیمایی بودیم موقع برگشت گفت من نمی توانم همراه شمابیایم چون خیابان خلوت شده و احتمال شناسایی من وجود دارد نمی خواهم شما هم درگیر بشوید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.