خانه / دل نوشته / برای شهید سید احمد سید قلندر

برای شهید سید احمد سید قلندر

3

آنگاه که آبشار مترنم این روایت گوش جانم را نوازش می کرد که: یخرج رجل من قم…”مردی از قم بر خواهد خاست و گرداگرد او را مردانی استوار ایمان چونان پاره های آهن خواهند گرفت که از نبرد ملول وخسته نمی شوند می رزمند ودر نهایت پرچم قیام خود رابه دست صاحبش خواهند سپرد “

من یکی از مصادیق روشن آن مردان مرد را تو می دانستم.

برادرم! آنگاه که قامت نازنینت برای نماز ونجوا چون سر و قیام می کرد گویی قیامت برپا می شد فرشتگان خدا برآن رازونیاز عاشقانه ات رشک می بردند واشک می ریختند.

جای جای بسیط خاک سجدگاه تو و لحظه لحظه نسیم زمان معطر به عطرنیایش تو بود. هر مسجد این دیار یادگاری از تو دارد وهر سجده گاهی نشان از خلوص تو.

11

برادرم! پیمودن این راه، و رسیدن به بارگاه معشوق ازلی کار هر کس نبود. تو و امثال تو را می طلبید چرا که:

هیچ کس نمی دانست در پس آن چهره ی آرام ومحجوب وآن سیمای متبسم تو چه عشق سوزناک و آتش حرمانی شعله می کشد و خرمن وجودت را خاکستر می کند اما از یاد نمی بریم عشقت که بر صحیفه ی وصیت نامه ات چکیده است گویا این عشق و التهاب است آنجا که متضرعانه ومصرانه اینگونه با خدایت نجوای عاشقانه کرده ای: خداوندا! تو خود می دانی که من عاشقانه به تو دل بسته ام وآرزوی لقای تو را دارم.

ما را نه غم دوزخ ونه حرص بهشت است                  بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم.

منبع: وبلاگ منتظران

به بهانه فرا رسیدن بیست و پنجمین یادواره سرداران و ۷۵ شهید مسجد امام حسین شمالی(ع) دزفول

دوشنبه ۲۷ بهمن ساعت ۸ شب

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

خاکریز خاطرات ، خدایا چرا صبح نمی شود ، شهید علیار خسروی

خاکریز خاطرات ، خدایا چرا صبح نمی شود ، شهید علیار خسروی بی آنکه مرا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.