خانه / خاطرات شهید / به استقبال فرمانده می رویم

به استقبال فرمانده می رویم

به استقبال فرمانده می رویم✨

?شنیده ام، وقتی در کودکی، مادر آراسته ات می کرد، با آن گونه های سرخ و موهای بور، مادربزرگ اسپند دود می کرد و خاکسترش را می مالید به صورتت تا از جذابیت سیمایت کم شود و مردم چشمت نزنند!

?حالا که بعد از ۳۵ سال از راه می رسی، حتماً مادر می خواهد به رسم مادربزرگ برایت اسپد دود کند و خاکسترش را بمالد به صورتت، تا کسی چشمت نزد! اما می گویند، از تو فقط خاکستری برگشته است. امان از دل مادر! چگونه خاکستر را بر خاکستر بریزد!

منبع: وبلاگ الف دزفول

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند

روایت فرمانده و همرزم شهید حججی: ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.