خانه / خاطرات دفاع مقدس / ای نازنین جوان خوشروی ما، قدمهایت بر روی دیدگانمان، به دیار خود خوش آمدی.

ای نازنین جوان خوشروی ما، قدمهایت بر روی دیدگانمان، به دیار خود خوش آمدی.

برای شهید غلامحسین دیمی

بگو ای سرو دل آرای ما، این همه سال، کجا ماوا کرده بودی؟ کدام سرزمین پیکر نازنینت را در بر گرفته بود؟

از دوستان شهیدت برای ما چه خبری آورده ای؟ از احوال ما اگر بپرسی، می توانم بگویم: لنگان لنگان براه شما آمده ایم اما نه همه ی ما!

در طول سالهایی که نبودید دستمان خالی شد از مرام شما. ای جانمان به قربان مرامتان، برای عاقبت بخیری ما دعا کنید.

 ای نازنین جوان خوشروی ما، قدمهایت بر روی دیدگانمان، به دیار خود خوش آمدی.

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت(قسمت اول)

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت شهید عبدالرحیم مشکال نوری  فرزند حسین  …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.