سفر دوست مهربانمان ابراهیم مقامیانپور را باید باور کنیم که پس از سالها درد ورنج و صبوری و بردباری پر کشید . او که کبوتر بام حرم حسینی بود .
غزل زیر حاصل خبر پرواز ابراهیم عزیز است .
ذره ذره ذره ، آب می شوی
راحت از غم و عذاب می شوی
شب ، تو و تحمل هزار درد
صبح می شود به خواب می شوی
می روی و در میان بهت ما
یک سوال بی جواب می شوی
از میان اینهمه پرنده ها
از چه رو تو انتخاب می شوی ؟
کربلا شراب ناب می دهد
مست از شراب ناب می شوی
در میان اشک و التماس ها
تو دعای مستجاب می شوی
برتر از فرشته ها پریدی و
از فرشته ها حساب می شوی
ای ستاره ی بلندبخت من !
همنشین آفتاب می شوی
با هزار قصه از صبوری ات
چاپ می شوی … کتاب می شوی …
1392/7/10
منبع: وبلاگ تا ماه راهی نیست.