با شروع جنگ تحمیلی بار اصلی دفاع و حضور در جبهه های حق علیه باطل بدوش نیروههای مردمی افتاد نیروهایی که به عنوان بسیجی وارد صحنه کارزار می شدند و حقیقتا از جان و دل مایه می گذاشتند و هر بسیجی وقتی پا در میدان نبرد می گذاشت دوست داشت که تا آخرین قطره خون خویش بماند و جبهه را ترک نکند و برای او ننگ بود که صحنه نبرد را خالی کند.
نیروهای بسیجی می آمدند و می رفتند و همه ما هم می دانیم و آگاه هستیم چون قبل از اینکه وارد جنگ بشویم کشور ما وارد انقلابی بزرگ شده بود سیستم اداری نظامی ما حال روز درستی نداشت همین مسائل باعث شد تا تمام توان پزشکان و تلاش بیمارستانها در جنگ به مجروحینی معطوف شود که زخم آشکاری داشتند و دردهای خاموش یا در آن زمان توسط پزشکان و یا حتی خود رزمندگان درست تشخیص داده نمی شد یا تجربه شناسایی این ضایعات توسط کادر پزشکی ما کم بود مثلا رزمنده ای که دارای موج گرفتگی بود و برای درمان سردرد شدید به پزشک مراجعه می کرد تا سالها داروی غیر مرتبت به او داده می شد تا اینکه بعد از مدتها پزشک متخصص دیگری متوجه می شد که این نوع درد و مشکلات بوجود آمده ربطی به آن دارو ندارد و سردرد آن اثرات موج انفجار است که البته امیدوارم کسی این ادعا را نداشته باشد که ما در اوایل جنگ می توانستیم تمام بیماریهای که برخواسته از جنگ بوده سریع کشف می کردیم و به آن می پرداختیم.
البته خیلی از رزمندگان چنان درگیر دفاع از آرمان و تمامیت این مملکت بودن که نه بفکر مراجعه به پزشک متخصص بودند و نه فرصت فکر کردن به این دردها را داشتند البته خیلی از رزمندگان هم امکان مراجعه به پزشک متخصص را در محل زندگی خود نداشته اند این را کسانی متوجه می شوند که بایستی فقط برای استراحتی کوتاه به شهر خود برمی گشتند و دو باره راهی جبهه ها می شدند این را کسانی می دانند که فقط بعنوان یک نیروی داوطلب به جبهه می رفتند نه کارمندی بودند تا برای آنان ماموریت و حقوقی لحاظ شود نه نیرویی که حضورشان سابقه کاری برایشان محسوب شود. البته بیان این مطالب این نیست که آنهایی که با هر عنوان به جبهه رفتند کارشان را کم ارزش جلوه دهیم آنها هم کارشان قابل تحسین است ولی موضوع حضور نیروههای داوطلب است آنهائیکه بدون هیچ اجباری و داوطلبانه به جبهه می رفتند کار بس پسندیده ترانجام داده اند که متاسفانه بعد از دفاع مقدس به این قشر از رزمندگان بدرستی پرداخته نشد یعنی رزمنده داوطلبی که برای دفاع از کشورش به جبهه رفته بود بعد از جنگ جبران به اصطلاح عقب ماندگی مادی و تحصیلی را نداشت.
یا به این قشر خوب پرداخته نشد یا از نگاه ها پنهان ماندند.این موضوع را باز کسانی خوب متوجه می شوند که این عمل را انجام داده باشند البته رزمندگانی هم بودند که آمدند و عقب ماندگی درسی را جبران کردند این قشر رزمنده داوطلب آنقدر مظلوم است که اگرامروز خواسته باشد سنوات حضور داوطلبانه جبهه خودرا به سنوات کاری شغل آزاد خود اضافه کند باید سنوات حضور خود در جبهه را از بیمه خریداری کند تا پول پرداخت نکنید سنوات بیمه شما محسوب نمی شود از این موضوع که بگذریم موضوع مدرک بالینی و همزمان یکی دیگر از مشکلات این رزمندگان است که با توجه به حضور در جبهه های نبرد و قرار گرفتن در آن شرایط سخت و طاقت فرسا دچار بیماری های اعصاب و روان شده اند و کمیسیون پزشکی یکی از اسناد را ارائه برگ معاینه پزشک متخصص و یا سیر درمان را حداقل دو سال بعد از حادثه قرار داده است البته در این چند سال اخیر طبق توافقات بنیاد و اداره ایثارگران با سپاه ارائه گواهی مجروحیت از طرف این اداره را کمیسیون مطالبه می کند که باز یا حداقل درصد را می دهند یا باز با بهانه های مختلف آن گواهی مجروحیت صادر شده از طرف نیروی انسانی رده اعزام کننده را رد می کنند.
که شاید کمیسیون دهها دلیل برای مطرح کردن این موضوع دارد که البته این نوع مجروحین صد ها دلیل برای رد این مطالبه دارند البته بنده هم قبول دارم که باید سازوکاری برای این موضوع ارائه شود ولی نه اینکه با هر بهانه و یا به هر دلیل بخواهیم حقی از این عزیزان ضایع کنیم خلاصه اینکه رزمندگان دوران دفاع مقدس یکی از گنجینه های ما هستند که باید با اعتماد و بخشنامه های منطقی تر به آنها پرداخت و به نظر می رسد باید نسبت به این قشر از رزمندگان خصوصآ آنهایکه فاقد مدرک بالینی هستند دید بازتری داشت شاید یکی از این دیدها تعدد حضور رزمنده یا مدت سابقه حضور در جبهه یا نوع مسئولیت در جبهه و یا نوع عملیاتهای که حضور داشته اند خصوصآ عملیات هایی که آتش عراق سنگین بوده است در هر صورت باید با این رزمندگان داوطلب فاقد مدرک بالینی مهربان تر بود و نباید کاری انجام دهیم تا رزمنده ای از ما رنجیده شود و مسئولین ذیربط یادشان باشد عدم پرداختن درست و منصفانه به این قشر از رزمندگان باعث کم رنگ شدن روحیه ایثار و سلحشوری در جامعه می شود و البته خدای نکرده افرادی خواسته باشند مغرضانه و یا سلیقه گرانه با این موضوع برخورد نمایند که آنوقت حسابشان با کرام الکاتبین است.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
سید عزیزاله پژوهیده
منبع: سایت سفیر http://www.safeir.ir/
باید با این رزمندگان داوطلب فاقد مدرک بالینی مهربان تر بود.
واقعادارن مهربان برخوردمیکنند کجایی برادرعزیز تاریخ مصرف رزمندگان تمام شده دیگربه کارشان نمی آییم منی که20سال است دارم داروی اعصاب میخورم رفتم سپاه چندروزپیش میگویند به ماابلاغ نشده که به رزمندگانی که صورت سانحه ندارند نامه بدهیم برای کمیسیون احرازبنیادشهید پس این مجلس برای چه کسی این لایحه هاراتصویب میکند به هرارگان میروی میگویندهمچنین خبری نیست فقط خدابه دادمارزمندگان اعصاب وروانی برسددولت ماراول کرده رزمنده 27ماه جنگ الان 20سال است آزادبه متخصصین اعصاب وروان میروم بدون اینکه یک دفترچه حدعقل به من بدهندتاکمکی باشدبرای درمانم چه سودازاین تصویب ها ی بی حاصل وبی نتیجه