« نقل خواب صادقه امیر سرتیپ خلبان حبیب بقایی فرمانده اسبق پایگاه چهارم شکاری دزفول ، فرمانده اسبق نیروی هوایی و مشاور فعلی مقام معظم رهبری درباره شهادت سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش قبل از شهادت ایشان »
امیر خلبان حبیب بقایی
********************************
برای اولین بار در پایگاه چهارم شکاری(وحدتی) دزفول به همت اداره آموزش و پرورش این شهرستان و تلاش و کوشش های فرماندهی پرتوان این پایگاه ” امیر سرتیپ خلبان حبیب بقایی ” قرار بود دبیرستان پسرانه ای افتتاح گردد لذا اینجانب (محمدحسین دُرچین) طی حکمی از طرف رئیس اداره آموزش و پرورش دزفول به سمت رئیس دبیرستان شهید بابایی پایگاه چهارم شکاری(وحدتی) دزفول منصوب شدم . مقدمات کار از سی ام تیر ماه 1373 آغاز شد ابتدا درباره نام گذاری دبیرستان سه نام به مدیریت آموزش و پرورش دزفول پیشنهاد شد که عبارت بودند از: ” 1- بزرگ مهر ” “2 – پیشوا” و به پیشنهاد فرماندهی پایگاه ، سومین نام “شهید بابایی” بود و بالاخره از اسامی پیشنهادی ، “شهید بابایی” انتخاب شد.
” شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی” یکی از خلبانان بی باک و تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که چند سالی در پایگاه چهارم شکاری دزفول خدمت کرده و بعداً به فرماندهی نیروی هوایی ارتش رسیده بود.
در دو ماه باقی مانده تا مهر ماه 1373 و بازگشایی مدارس تمام سعی و تلاش آموزش و پرورش و خصوص فرماندهی پایگاه در این بود که این دبیرستان کاملاً مجهز گردد ؛ چه از نظر امکانات مالی ، خدماتی و خصوص آزمایشگاهی. (این دبیرستان در کنار فروشگاه اِتکا در مسیر جاده دزفول – اندیمشک قرار دارد .)
و اما روز شنبه دوم مهر ماه 1373 دبیرستان شهید بابایی پایگاه چهارم شکاری(وحدتی) دزفول کار خودش را رسماً آغاز کرد.
زمان می گذشت و در این اثنا فرماندهی پایگاه” تیمسار بقایی ” روزانه یا در دبیرستان حضور پیدا می کرد و یا تلفنی از اینجانب وضعیت آموزشگاه نوبنیاد را می پرسید و در رفع کمبودهای احتمالی نهایت تلاش را می نمود.
تا اینکه روز پنجشنبه 15/10/1373 مصادف با سوم شعبان سال 1415 هجری قمری همزمان با ولادت حضرت امام حسین(ع) – روز پاسدار – ساعت 3 بعد از ظهر در دفتر دبیرستان نشسته بودم و مشغول کار، که صدایِ در آمد. گفتم بفرمایید. سرم پایین بود که صدای یا الله آمد در باز شد. بلند شدم و دیدم که تیمسار حبیب بقایی فرمانده پایگاه چهارم شکاری دزفول است. جلو رفتم. معانقه ای بود و مصافحه ای. گفتم بفرمایید در خدمت باشیم. سرتیپ بقایی نشست و من در مقابل سرتیپ؛ بر خلاف همیشه که صحبت می کرد و می خندید و لبخند ملیحی داشت، این بار سرش را پایین انداخته بود و حرفی نمی زد. گاهی هم به بالا نگاه می کرد و باز هم ساکت می ماند و به فکر فرو می رفت تا اینکه از او سؤال کردم:«آقای بقایی گرفته اید و حرفی نمی زنید؟ اتفاقی افتاده؟» گفت: چیزی نیست. گفتم امکان ندارد. گفت: نه چیزی نیست. اصرار از من زیاد شد تا اینکه گفت: آقای دُرچین دیشب خواب بدی دیدم؛ امیدوارم درست در نیاد. گفتم: ان شاالله خیره. سری تکان داد. بالاخره از او پرسیدم می شه خوابتونو تعریف کنید؟! او در حالی که بغض گلویش را گرفته بود گفت: « دیشب خواب دیدم که روی باند پایگاه هستم و به آسمان نگاه می کنم که ناگهان دیدم هواپیمای تیمسار ستاری(فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) در پایگاه دزفول سقوط کرد.» از دیشب تا به حال خواب نرفته ام و در فکرم که چه اتفاقی خواهد افتاد. گفتم که انشاالله چیزی نیست. با همدیگر چای خوردیم. سرتیپ بقایی گفت: آقای دُرچین بلند شو با همدیگه بریم تو پایگاه گشتی بزنیم ؛ دوست دارم همه مسئولین قسمتها و واحدها ، رئیس دبیرستان شهید بابایی را بشناسند . بلند شدیم و با پیکان فرماندهی به چند قسمت رفتیم و در آخر هم به زمینهای کشاورزی سری زدیم و از باغ شهید بابایی پایگاه بازدیدی به عمل آمد. دم دمای غروب بود که سرتیپ بقایی مرا به محل دبیرستان برگرداند. از همدیگر خداحافظی کردیم، ولی من و به گمانم او هم ، هنوز در فکر آن خواب دیشب بودیم.
تا اینکه همان شب از مرکز(تهران) با ایشان تماس می گیرند و از ایشان می خواهند که هر چه زودتر به تهران عزیمت نمایند.
فردای آن روز رأس و تیتر اول همه خبرها می شود ” شب گذشته هواپیمای حامل سرلشکر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به اتفاق تنی چند از پرسنل نیروی هوایی در حوالی اصفهان سقوط کرد که در این حادثه شهید ستاری و جمعی از پرسنل نیروی هوایی به شهادت رسیدند “
چند روز پس از این حادثه طی حکمی از طرف حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا، امیر سرتیپ حبیب بقایی فرمانده پایگاه چهارم شکاری دزفول به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می شود و بدین صورت ایشان از پایگاه چهارم شکاری دزفول به فرماندهی نیروی هوایی می رسند تا بتوانند در وسعت کل ایران انجام وظیفه نموده و به طرح های بزرگشان جامه عمل بپوشانند. در پایان ضمن آرزوی علوّ درجات برای شهیدان سانحه هوایی نیروی هوایی ، برای امیرسرتیپ حبیب بقایی مشاور فرماندهی کل قوا و خانواده محترمشان از خداوند منان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.
گرامی باد یاد شهید ستاری و همراهان
عروج 1373/10/15
منبع: وبلاگ چمدان آبی دزفول
http://www.chamadaneabi.blogfa.com/