خدا حافظ بانوی فداکار(به بهانه درگذشت همسر جانباز مهدی دانشیار)
خدا حافظ بانوی فداکار
زخم هایت را نمی توان شمارش کرد.یک، دو، ده، صد، زخم هایت بی شمارند. زخم هایت را نمی توان دید، نمی توان شمرد، نمی توان برای این همه زخم که سالهاست بر جانت نشسته است درصد تعیین کرد. هیچ بنیادی برای دل رنجدیده، جان محنت کشیده و صبوری زنی که در همراهی با همسر جانبازش که چشم هایش را پیشتر از خویش به بهشت فرستاده است سابقه ای در نظر نمی گیرد.
بانو، حد اقل زخم های همسرت حاج مهدی را همه دیدند ولی زخم های تو را هیچکس ندید.
هیچکس ندید که همسر یک جانباز چه می کشد? هیچکس نفهمید که همسفری با جانبازی که تیر به سرش خورده و چشم هایش را سرب مذاب ذوب کرده و هر لحظه گویی پشت خاکریز و در معرض گلوله های مستقیم و صدای توپ و خمپاره دشمن است و هر دم عزیزی را از دست می دهد چقدر دشوار است?
بانوی مهربان. سالها بی هیچ وقفه ای چشم های نجیب و ساکت و خسته ات از پشت شیشه های قطور عینک برای همسرت گشوده بود تا او با چشم هایت ببیند و حتی برای لحظه ای نابینا نباشد.
بانوی زخمی. روزی که چادر سفید بر سر کردی و به انتخاب خویش همسر جانباز شدی خیل ملائک الهی پشت سرتان راه افتادند و برایتان کف زدند و شادی نمودند و امروز که حاج مهدی و فرزندانت را تنها گذاشته ای و رفته ای، خیل زنان و حوریان بهشتی به استقبالت آمده اند تا به پایت بیافتند و به پاس این همه شکوه، این همه ایثار و از خود گذشتگی و بزرگواری بسرایند: فتبارک الله احسن الخالقین.
بانوی فداکار، بانوی فدایی، یادت هست در این همه سال کی برای خودت زندگی کرده ای? یادت می آید چه وقت برای دل خودت حرفی بزنی، چیزی بخواهی? اصلا در این سال های زندگی خودت و خواسته هایت یادت بود?
در این همه سال هر چه بود رضایت محبوب بود و قدم در راهی که سرانجام آن فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
در این همه سال تو بودی و حاج مهدی، جانباز سرافراز و نمونه دزفول. جانبازی که چشم داد تا چشم های ما ببیند. موج انفجار در سر را پذیرفت تا ما و فرزندانمان در موج های پر تلاطم طوفان ها غرق نشویم و تو در تمام این سالها و در تمام این صبوری ها همرزم و همگام او بودی.
بانوی صبور، عشق و ارادتت به زهرا و زینب شعار نبود.نام فاطمه بارانی ات می کرد و یاد زینب سوگوارت می نمود. تو برای ادامه این راه دشوار، از آنها مدد می گرفتی. تو درس صبوری را در مکتب صبور سرفراز کربلا، زینب، آموخته بودی که انبوه اندوه ها و رنج ها و سختی ها در مقابل نگاهت پزیرفتنی و زیبا بود درست مثل زینب که فرمود:ما رایت الا جمیلا
بانوی مهربان. هرگز از مهربانی ات به همسر و فرزندانت دریغ ننمودی حتی در این سالها که تارهای عنکبوتی سرطان در تمام وجودت تنیده بود نیز با جان زخمی ات بدون هیچ شکوه و شکایت و انتظاری مهربانانه و صبورانه به زندگی ات ادامه دادی تا آن جا که حتی برخی نفهمیدند که تو با بیماری سخت سرطان، سخت درگیری.
مادر مهربان، هنوز صدای آرام زمزمه کمیل و کسا و تلاوت قرآنت در خانه می آید.
بانوی با آبرو، سر تعظیم در مقابل این همه ایثار و جانفشانی تو و همسر و فرزندانتا فرود می آوریم و از این همه غفلت در انجام وظیفه در برابر شما و جانبازان و شهیدان خجالت زده ایم و به شفاعتتان امیدواریم.
درگذشت بانوی گرانقدر، سرکار خانم طحان، همسر جانباز فداکار ۸ سال دفاع مقدس حاج مهدی دانشیار را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت می گوییم.
عبدالکریم خاضعی نیا
۹۲/۱۱/۱۵
منبع: سایت سفیر
با سلام و ادب و احترام
حاج مهدی دانشیار فخر جانبازان و مردم دزفول است. همسر محترمه ایشان از حاج مهدی جانبازتر بود که توانست با درد و رنج حاج مهدی صبورانه کنار بیاید و جان خودش را در ره محبوب بر سر جانبازی بگذارد که همه به او می نازند.
همسر حاج مهدی با پیروی از بزرگ پرستار عالم ، فخر زنان مسلمان حضرت زینب کبری (س) توانست بخوبی از وظیفه ای که پذیرفته بود برآید و در آزمایشی که خداوند برای او مقدر کرده بود سرافراز و سربلند قبول شود.
زخم های همسر حاج مهدی نهان بود و او دم بر نمی آورد که مبادا همسر عزیزتر از جانش ذره ای ناراحت شود. چه اجری می توان برای او در نظر گرفت جز اجر و پاداش حضرت زینب (س)!
اینجانب این مصیبت عظمی را به حاج مهدی دانشیار و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم و از خداوند متعال برای آن عزیز سفر کرده اجر جزیل و برای بازماندگان صبر جمیل مسئلت می نمایم. امیدوارم این خواهر محترمه را با حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) محشور گرداند. آمین یارب العالمین
والعاقبه للمتقین – یاحسین(ع)
انا لله وانا الیه راجعون
طلب صبر برای حاج مهدی عزیز که خود اسوه صبرواستقامت در این 30سال اخیر بوده است شاید امری عادی جلوه کند ولی درد و رنجی را که مادر خوبیها (همسر مهربان حاج مهدی) در طول زندگی مشترک کشیده است راباید در راستای مشی پرستار کربلا حضرت زینب کبری ،ارزیابی کرد لذا به این ایثار وبه این رفتن هم باید تبریک وهم باید تسلیت گفت.خدایش او را در اعلی علیین جا بدهد وروزگار را بر بازماندگان آسان گرداند.
از اقدام برادر عزیزم آقا عبدالکریم خاضعی که خود از خانواده های معزز شهدا وایثارگران می باشند نیز بخاطر اطلاع رسانی باقلم زیبایشان تشکر میکنم
خدا به جاچ مهدی صبر دهد
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند تقدیم به روح بزرگوار همسر دریا دل ، جانباز سرافراز حاج مهدی دانشیار
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است برجریده عالم دوام ما
ضمن تقدیرو تشکر از کلیه سروران گرامی که با انوار خورشید حضورشان(بصورت قدما”،قلما”،لسانا”،تاج ودسته گل،تهیه ونصب پلاکاردو…)شام غمزده مارا سحرنموده وبا بذل عنایات والطاف خویش مارا در غم از دست دادن آن عزیز سفرکرده تسلای خاطر بخشیدندبی نهایت سپاسگزاریم.
امیداست که شایستگی شرکت وخدمت درموفقیتهای شمارا داشته باشیم.
با احترام وسپاس فراوان
علی طحان نژادیان
سلام
مجددا این مصیبت را به شما تسلیت عرض نموده، از خداوند کریم صبر عظیم برای بازماندگان مسئلت می نماییم.
آمدنت چه بی صدا بود ولی رفتنت دنیا را با خبرکرد
کاش می شد دست اتفاق را گرفت تا نیفتد.
میگن همیشه خدا از شاگرد زرنگاش سخت تر امتحان میگیره، شاگرد ممتازیت مبارک ،بانو
دردناکترین جدایی هاآنهایی هستند که نه کسی گفت چرا ونه کسی فهمید چرا…
خدایش بیامرزاد
تنهایی ؛نبودن یار نیست ،تنهایی؛نبودن هدف است.
با اسوه صبروشکیبایی پیام رسان قیام سرخ کربلاحضرت زینب (س)کبری محشور گردد.
اینشاا…که هدفی جز رضایت حضرت حق نداشت.خدایش رحمت کناد.
هرگزم نقش تواز لوح دل وجان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
شادی روح مطهراش اجماعا”صلوات…
تقدیم به روح خواهری دلسوز ومادری مهربان وآموزگاری عالیقدر
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضرفرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمی گویدکه یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشیدوسعی باد وباران راچه شد
شهریاران بودوخاک مهربانان این دیار
مهربانی که سرآمدشهریاران را چه شد
گوی توفیق وکرامت درمیان افکنده اند
کس بمیدان درنمی آیدسوران را چه شد
صد هزاران گل شکفت وبانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
تقدیم به روح مطهراسوه بانوان عصرحاضر(حاجیه خانم عصمت طحان نژادیان)کسی با اختیارتام وهدفی بس مقدس خودرا برای همسری جانبازی سرفرازبرمی گزیند.
شربتی از لب لعلش نچشیدیم وبرفت
روی مه پیکراوسیر ندیدیم برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
باربربست وبگردش نرسیدیم وبرفت
بس که ما فاتحه وحرز یمانی خواندیم
وزپیش سوره اخلاص دمیدیم وبرفت
خدایش بیامرزاد
برادر گرامی علی طحان نژادیان
اینجانب این مصیبت عظیم را به شما دوست گرامی و برادر عزیز و جانباز حاج مهدی دانشیار و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم و از خداوند متعال برای آن عزیز سفر کرده اجر جزیل و برای بازماندگان صبر جمیل مسئلت می نمایم. امیدوارم خداوند متعال این خواهر محترمه را با حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) محشور گرداند.
آمین یارب العالمین
الفاتحه مع الصلوات