حاج علیرضا زمانی راد گفت: ابداع “زبان چپی”، اقدام خلاقانه رزمندگان بی سیم چی دزفول برای جلوگیری از رمزگشایی مکالمات توسط دشمن بود /”اهبا اَوا اوگا اج حا اَلِک ما ایمونِ سا ….” این جمله حتی اگر توسط عراقی ها شنود شود قابل رمز گشایی نیست اما اگر بی سیم چی دزفولی این پیام را دریافت کند می فهمد که آن یگان “درخواست آمبولانس کرده است”.
به گزارش سرویس اجتماعی دزفول امروز: محدودیت ها سبب بروز استعدادها و خلاقیت می شود و نمونه بارز آن را می توان در هشت سال دفاع مقدس جستجو کرد. صف آرایی لشکر تا بن دندان مسلح و تقویت شده عراق به آخرین تکنولوژی های مخابراتی، شنود و کشف رمز در مقابل ایران اسلامی که با وجود انقلاب و پاشیده شدن نظم و آمادگی نیروهای مسلح و تضعیف شده با تحریم های بسیار، سبب شد تا رزمندگان از جنگ کلاسیک با دشمن اجتناب کرده و روی به استفاده از شیوه ها بدیع و ابداع راه های نو برای مقابله و مبارزه با دشمن آورند.
نبود بی سیم های ساخت داخل، استفاده از بی سیم های غنیمتی از دشمن و تجهیز عراق به دستگاه های پیشرفته مخابراتی و شنود سبب می شد که بسیاری از مکالمات یگان های ایران توسط عراق شنود شود. از طرفی استفاده عراق از منافقین که از شهرهای مختلف ایران بودند و آشنایی آنها به زبانها و لهجه های مختلف مردم ایران سبب شد تا در صورت صحبت به زبان غیرفارسی، شنود عراق متوجه متن مکالمات شود. در این زمینه توسط نیروهای رزمنده اقداماتی از قبیل رمز گذاری و کد کردن مکالمات صورت گرفته که برخی از این اقدامات تا کنون بازگو نشده و برخی ازآنها نیز همچنان محرمانه است.
یکی از خلاقانه ترین روش ها برای جلوگیری از رمزگشایی مکالمات توسط رزمندگان بی سیم چی دزفولی انجام می شد که حتی در صورتی که دشمن موفق به شنود مکالمات فرماندهان و یگان های دزفول می شد هرگز این مکالمات قابل رمزگشایی و فهم توسط عراقی ها نبود.
در این راستا آقای “حاج علیرضا زمانی راد” رزمنده و فرمانده باسابقه گردان خط شکن بلال در گفتگو با خبرنگار دزفول امروز، گفت: علی رغم اینکه از مخابرات بعنوان شبکه اعصاب در پیکره جنگ یاد می شود اما تحریم شدید نظامی و مشکلات فراوان بودجه ای که از اول انقلاب گریبانگیر نظام نوپای اسلامی مان بوده، باعث می شد که ما از توان تجهیز رده های پایین که اصلی ترین رده های عمل کننده اند به تجهیزات مخابراتی محروم باشیم.
این فرمانده و جانباز دفاع مقدس، به نداشتن بیسیم توسط بیسیم چی دسته ها و امید آنها برای غنیمت بی سیم از دشمن در عملیاتهای آینده تصریح کرد: در تمام طول مدت جنگ نتوانستیم بی سیم برای دسته ها به میزان کافی تأمین کنیم و لذا بی سیم چی های دسته به امید گرفتن بی سیم غنیمتی همه دوره های لازم کار با بی سیم را فرا می گرفتند و تا آن موقع می بایست با سرعت پاها و دویدن کار انتقال پیام را بین فرمانده دسته و گروهان رد و بدل می نمایند.
این عضو سابق دو دوره شورای اسلامی شهر دزفول افزود: مثل همه زوایای جنگ که نقش نیروهای مردمی و آماتور آن را متحول نموده بود، عرصه مخابرات و بی سیم نیز با چارچوب های تعریف شده ارتش های دنیا متفاوت بود.
آقای زمانی راد به توانایی مخابراتی ارتش های دنیا اشاره و تصریح کرد: ارتش های دنیا برای کار با کد و رمز آموزش می بینند و رمزیابی نیز یکی از توانمندی هائیست که قابل فراگیری و دستیابی است. لذا زبان مخابراتی در رده های عمل کننده گروهان و گردان، تابع ابداعات و ایده های بی سیم چی ها و از هر یگان به یگان دیگر متفاوت بود.
این فرمانده و جانباز هشت سال دفاع مقدس به ابداع روش خلاقانه رزمندگان بی سیم چی دزفول در طول دفاع مقدس اشاره و افزود: رزمندگان بی سیم چی دزفول برای جلوگیری از کشف رمز مکالماتشان توسط عراق، دست به ابداع ساخت زبانی زدند که به نام “زبان چپی” معروف و فرماندهان و بی سیم چی های دزفول پشت بی سیم از این زبان استفاده می کردند.
حاج علیرضا زمانی راد با عدم توضیح بیشتر در این زمینه افزود: ادغام سه روش، لهجه ی محلی با اصلاحات رمزی و بیان آنها به “زبان چپی” سبب شد که این نوع گفتگو نه فقط برای دزفولی زبان ها بلکه برای بسیاری از رزمندگان قابل درک و فهم نباشد چه برسد به شنود دشمن. به همین خاطر مکالمات فرماندهان دزفول با این روش یکی از امن ترین مکالمات در طول دفاع مقدس بود.
وی با بیان مثالی گفت: مثلا وقتی در بی سیم گفته می شد “اهبا اَوا اوگا اج حا اَلِک ما ایمونِ سا ….” این جمله حتی اگر توسط عراقی ها شنود شود قابل رمز گشایی نیست و حتی برای خیلی از رزمندگان دزفولی بی مفهوم است و این در حالی است که اگر بیسیم چی دزفولی این پیام را دریافت می کرد می فهمید که آن یگان “درخواست آمبولانس کرده است”.
این فرمانده باسابقه گردان خط شکن بلال به بیان خاطره ای در این زمینه پرداخته و افزود: در عملیات بدر دستور عقب نشینی داده شد، از فرماندهی خواستم تا موقعیتی را که می بایست به آن نقل مکان نمائیم با شلیک منور مشخص کند لذا درخواست منور کردیم تا مسیر را بیابیم. پس از چند ثانیه از چند نقطه منور در جهت های مختلف در آسمان دیده می شد. به زبان دزفولی گفتیم “سُزِ بِ” یعنی “یک منور سبز شلیک کن”، و باز هم مثل دفعۀ قبل منورهای متعدد سبز رنگ به آسمان رفت. این کار با کدهای فارسی و دزفولی و با روشهای مختلف تکرار و عراق براحتی می توانست آنها را بفهمد و عمل کند. من بی سیم را گرفتم و از بچه هایی که می خواستند با منور ما را رهنمایی کنند خواستم اگر از بچه ها کسی “چَپی” بلد هست به پشت بی سیم بیاید. یکی از بچه ها که به این زبان آشنا بود به پشت بی سیم آمد، با هم چَپی صحبت کردیم و درخواست منور کردم و این بار دیگر عراق نتوانست رمز را بفهمد. چند ثانیه بعد آسمان با تک منور بچه های خودی روشن شد.
منبع: سایت دزفول امروز
سلام
متن شما را خواندم.بسیار برایم جالب بود.بویژه اینکه دانشجو هستم و این ترم درس ارزشهای دفاع مقدس دارم.
تحقیق این درس در مورد اینه که بیسیم چی ها باچه زبان ویا لهجه اطلاعات را مخابره میکردند تا نزد دشمن لو نروند.ممنون
میشوم که اگر برایتان مقدور است ازاین دست مطالب به جیمیلم ارسال نمایید.واقعأ به کمک شما نیاز دارم.با سپاس فراوان
سلام خواهرم
رایحه می تواند برای شما کمک حال خوبی باشد هر کدام از سرفصل ها را مطالعه نمایید گوشه ای از حماسه آفرینی ها در دزفول را می توانی مشاهده نمایید. درست است که فعلا در باره ی تلهجه ی بی سیم چی ها پیگیر هستید ولی مطالبی دیگر در رایحه هست که می تواندبرای شما بسیار جاذب باشد. منتظر نظرات شما هستیم.