خواهران رقیب!

خواهران رقیب!

قصه خواهران غریب را همه کسانی که فیلم آن را دیده اند می دانند و نیازی به بازگو کردنش نیست.

اما این قصه ای است از چهار خواهر رقیب ! خواهرانی که در یک رقابت متفاوت به مسابقه ایستاده اند.

این قصه چهار خواهر است که هرکدام یکی پس از دیگری پسری را تقدیم اسلام و انقلاب اسلامی نموده است.

48319404805493594698خواهر بزرگ اولین آنها بود که در فروردین ماه 1361 نوگل 17 ساله اش حمیدرضا پویا را در عملیات فتح المبین برای آزادسازی دزفول قهرمان از زیر توپ و موشک های دشمن بعثی تقدیم کرد.

و خواهر دوم که همزمان چند پسرش در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند و خود را عقب تر از خواهر بزرگ می دید سرانجام فرزند برومند خود سردار حاج لازم مقامیانپور را در عملیات والفجر ده به پیشگاه الهی تقدیم نمود تا شرمنده نگاه های خواهر نباشد!

 خواهر سوم اما دغدغه اش این بود حالا که پسرانش در جبهه اند و هر بار ابراهیمش در عملیاتی زخمی و پیکر مجروحش به عقب منتقل می شود، با خود می گوید نکند قربانی من مقبول درگاه الهی نیست! اما دست تقدیر به گونه ای دیگر برای این خواهر رقم می خورد و حاج ابراهیم مقامیان پور تا مهر ماه 1392 میهمان مادر و خاله هایش می ماند آنگاه پرواز می کند.

 و خواهر کوچکتر، دردانه اش و نور چشمی اش محمدی آهونمدی را که جوانی نورسته است را در کمتر از 15 روز حضور در جبهه و عملیات کربلای 5 در شلمچه همراه با پرستوهای عاشق به پرواز در می آورد…

 و این گونه هر چهار خواهر رقیب، وقتی به هم می رسند هیچ گاه خجالت زده همدیگر نمی شوند و می شوند جزء:

 السابقون السابقون اولئک المقربون

منبع: وبلاگ رهسپار قدیمی

درباره رایحه

پیشنهاد ما به شما

خاکریز خاطرات ، خدایا چرا صبح نمی شود ، شهید علیار خسروی

خاکریز خاطرات ، خدایا چرا صبح نمی شود ، شهید علیار خسروی بی آنکه مرا …