وظایف منتظران در عصر غیبت
یکی از وظایف منتظران در دوران غیبت کسب آگاهی و بصیرت نسبت به اتفاقات و تحولاتیست که در پیرامون او می گذرد. رصد کردن آنچه که خصوصاً در خاورمیانه به عنوان خاستگاه قیام جهانی حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف یکی از وظایف منتظران است؛ ما خواه ناخواه با یک حادثه ی بسیار بزرگ به نام عصر ظهور روبرو هستیم و آن اتفاق بزرگی که انبیای سلف، قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام و ائمه ی معصومین علیه السلام وعده داده اند محقق خواهد شد و این اتفاق بزرگ در این منطقه یعنی آسیای جنوب غربی شکل خواهد گرفت.
امام زمان علیه السلام از کعبه ، مکه و حجاز قیام خود را آغاز خواهند کرد کشورها و ملت هایی که به یاری او خواهند شتافت کشورهای همین منطقه ایران، عراق، یمن، مصر و دشمنانی که در صف مقدم با او مبارزه خواهند کرد بازهم از ناحیه ی ابرقدرتها، جریانهایی هستند که در این منطقه زیست می کنند لذا آگاهی و بصیرت نسبت به این جریانها و اتفاقات به ما کمک می کند تا تصویری روشن و درستی از وقایع پیش رو داشته باشیم و جایگاه خود را به عنوان یک منتظر شناخته و تشخیص و با شناخت وظیفه ی خود به آن عمل نماییم.
فرموده اند: هرکسی آگاه به زمانه ی خود باشد گرفتار هجوم حوادث نخواهد شد، در منطقه ی پیرامون ما اتفاقاتی در حال وقوع است که بی ارتباط با انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی،و حرکتی که ملت بزرگ ایران شروع کرده و در حال حاضر در حال تعالی و رشد است بی ارتباط با این انقلاب قطعاً نیست.
حمله به سوریه، جریانات اخیر عراق و قبل از آن، اشغال عراق و افغانستان، جنگ علیه حزب الله همه با هدف تضعیف قدرت جمهوری اسلامی در منطقه شکل می گیرد، برای اینکه خواه ناخواه دشمن به این نقطه رسیده که جمهوری اسلامی محرک جریانهای اسلامی، ضد سلطه و استقلال خواه در منطقه است و برای اینکه این قدرت و توانمندی را تضعیف کنند باید دستان پرقدرت جمهوری اسلامی را قطع کنند، حزب الله و حماس را، دولت مستقر و قانونی عراق را….
گروه تکفیری “داعش” و چگونگی شکل گیری آن
یکی از این جریانها جریان داعش است که گروه تکفیری سلفی و تروریست است که نامش را بیشتر در جریان حمله به سوریه و قتل عام شیعیان شنیدیم و امروزه نام او در عراق بیشتر به گوش می رسد و در واقع این کلمه داعش مخفف کلمات دولت اسلامی عراق و شام است؛ اینها معتقدند منطقه ی شام و عراق باید به دوره ی خلافت برگرددو آنچه در دوره ی امویان و عباسیان شکل گرفته است به عنوان خلافت اسلامی که مرکزش بغداد بوده باید این خلافت مجدداً بازسازی شود ؛ لذا از نمادهایی چون پرچم و عمامه ی سیاه استفاده می کنند چون نمادیست از دولت و خلافت عباسیان، از کلمه ی بغداد زیاد استفاده می کنند چون بغداد مرکز خلافت عباسیان بوده است و با اینکه رهبر آنها نامش ابوبکر و بغدادی نبوده ولی اسم مستعاررهبران خود را ابوبکر بغدادی و عمر بغدادی می گیرند زیرا هم لفظ بغداد مرکز خلافت عباسیان برای آنها موضوعیت دارد ، و هم نماد اهل تسنن که عبارتند از عمر و ابوبکر و …
آنچه امروزه مشخص است محل تولد داعش برخی از استانهای غرب و شمال غربی عراق مانند الانبار، صلاح الدین و نینواست که سه استان سنی نشین هستند و کمتر از ۲۰ درصد جمعیت عراق را در خود جای داده و بیش از یک سوم خاک عراق را تشکیل می دهند. البته به دلیل آنکه منطقه ای بیابانیست دارای جمعیت کم و وسعت زیاد است و در طول ۸ قرن تا سقوط صدام حکومت عراق عموماً در اختیار افرادی بوده که از این منطقه برخاسته اند؛ یعنی جریانی که مقر و خاستگاهشان یکی از این ۳ استان نامبرده است.
بعد از حمله امریکا به عراق و اشغال آن و بعد از مبارزات شیعه با اشغالگران و انتخابات پارلمانی در عراق و رویکار آمدن دولت قانونی و نوری مالکی به عنوان نخست وزیر انتخاب شده و پارلمان با اکثریت شیعه شکل گرفت و آرام آرام انتقال قدرت با اتکاء به آرای عمومی از سنی به شیعه شکل گرفت و البته سهم سنیها نیز محفوظ ماند، قدرت از دست این جریان که ۸۰۰ سال بر عراق حکومت داشته و در حق شیعیان و اکراد ظلم بسیار کرده بودند خارج شد…
لذا بعثیان ، نیروهای تکفیری و جهادی استخدام شده از این مناطق با هم متحد شدند ، رهبر جریان داعش از سران بعثی هستند( گارد صدام )از ناحیه ی امریکا و غرب مورد حمایت لوجستیکی، آموزشی و اطلاعاتی قرار گرفتند، کشورهای ترکیه، قطر، عربستان، اردن و اسرائیل آنها را مورد حمایت قرار می دهند زیرا هدفشان براندازی نظام موجود در عراق است که نظامی مستقر و قانونی است.
مخصوصاً عربستان با سه عنصر ۱٫ اطلاعات ، اطلاع رسانی و شبکه های مختلف ماهواره ای ۲٫ پول و دلار و ۳ تسلیحاتی که در اختیار این جریان قرار می دهد اینها را تقویت می کند و نیروهای اسرائیلی و امریکایی آنها را در اردن آموزش می دهند ، ترکیه نیز در واقع از کشورهای حامی آنهاست و قطر نیز با حمایت مالی خود …
داعش مورد حمایت کشورهای همگام و همسو با امریکاست ، به هر حال عللی که باعث شد این فتنه در عراق شکل گیرد جریان داعش پس از سه سال قتل و کشتار در سوریه با بن بست مواجه شده و کشته های زیادی دادند ؛ انتخابات شگفت انگیز سوریه که در اوج تهدیدها برگزار شده و بیش از ۷۵ درصد واجدین شرایط شرکت کرده و بیش از ۸۹ درصد به آقای بشار اسد رای دادند آنها را از ادامه فعالیت در سوریه نامید ساخت ؛ آنها مرکز بعدی عملیات خود را در بغداد قرار دادند ، این ۳ استان سنی نشینند و دوره ی حاکمیت داشتند ، صدام عمده ی نیروهای خود را (فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی)از این سه استان جذب می نمود …
نارضایتی که در میان اینها وجود داشت، تزریق اختلاف و نفاق از ناحیه ی عربستان در میان مردم این ۳ استان و همچنین همراهی برخی از فرماندهان ارتش و نیروهای نظامی و همچنین مسئولان سیاسی این ۳ استان با عربستان و در نهایت امریکا، این حمله ای که داعش کرده و موصل و استانهای اطراف ان را در معرض خطر قرار داده و برخی جاها را اشغال کرد با برنامه ریزی دقیق و هماهنگی کامل صورت گرفت.
اینگونه نبوده که این نیروها رفته و تسلیم کنند، آنها مسئولیت داشتند تا با آمدن داعش اسلحه ها را زمین گذاشته و خود را در برابر نیروهای داعش تسلیم کنند؛ حتی استاندار موصل دستور داده بود تا همه ی اسناد موجود در ادارات را سوزانده و در برابر آنها مقاومت نکنند و به عنوان کارگزاران آنها به کار خود ادامه دهند!
معلوم است امریکا حال که نتوانسته عراق را در اختیار بگیرد می خواهد عراق را به ۳ بخش ترک نشین، سنی نشین و شیعه نشین تقسیم کند و در واقع عراق را تجزیه کند، البته مرحله ی اول تجزیه است و مرحله ی بعد این است که از ناحیه ی بخش سنی نشینان براندازی شکل دهد و دوباره عراق در اختیار جریان همراه با عربستان و نظام سلطه قرار بگیرد.
انتخابات اخیر عراق نشان داد که مبارزان و جریانهای سالم و همراه با انقلاب اسلامی محبوبیت بیشتری در عراق به دست آورده اند یعنی ۲۵۰ کرسی پارلمان را از ۳۸۰ کرسی بدست آوردهاند یعنی قدرت بیشتری از خود نشان دادند اما نیروهای داعش زمانی را برای عملیات خود انتخاب کردند که هنوز پارلمان قدیم دوره اش تمام نشده و پارلمان جدید کار خود را شروع نکرده بود،
طبیعتاً در نظام حکومتی عراق که پارلمانیست یعنی پارلمان باید نخست وزیر را انتخاب کند، نخست وزیر انتخاب نشود، رییس جمهور را باید انتخاب کند، انتخاب نشود و خلاء قدرت سیاسی در عراق موجود باشد و بر اساس این خلاء آنها بتوانند اهداف خود را پیش ببرند…
انتخاب زمان، انتخاب حساب شده و دقیقی بوده است اما قطعاً این حرکت بازهم با شکست مواجه خواهد شد، تکفیری ها در این مدت ۴ شکست بسیار مهم را در منطقه از ناحیه ی انقلابیون مسلمان متحمل شده اند…
جنگ آنها جنگی نیابتی است، آنها بدانند یا ندانند عمده ی نیروهایش نمی دانند ولی سران داعش هدفمند عمل می کنند، اینها نیروی اجاره ای امریکا هستند…
“داعش “فرزند امریکا و عربستان:
داعش فرزند امریکا و عربستان است، حال امریکا بخواهد ژست مخالفت با آنا را بد هد ویترینیست و برای رد گم کردن حقایق است، داعش در اختیار امریکاست و با عنوان امریکا عملیات می کنند، یک استراتژی مهم داریم و این است که مسئولان یک کشور گفته می شود که شما هرگز تا آنجا که ممکن است مستقیم با دشمن درگیر نشوید بلکه با استراتژی او درگیر شوید و ببینید چه هدفی دارد، اگر شما بتوانید هدف را تضعیف کنید ، اگر بتوانید اولویت ها را تغییر دهید دشمن شما دچار مشکل خواهد شد…
فرض کنید در ایران اولویت اساسی که مورد توجه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری بوده این است که امریکا در صدر دشمنان اسلام و مسلمین قرار دارد.
این اولویت است و اگر امریکا بتواند این اولویت را جابجا کند و بگوید دشمنان شما داعشند، دشمن شما جریان تکفیریست، دشمن شما اهل تسنند و خودش را از ردیف اول اولویت به ردیف دو و سه بیاورد در واقع هدفش تامین شده برای اینکه جریان انقلاب را درگیر می کند با جریانی که او آلت دشمن اصلی است و اهداف او را دنبال می کند؛ اما دشمن صریحاً خود را نشان نمی دهد لذا استراتژی دشمن این است که بتواند داعش را که عامل خود است در مقابل اسلام انقلابی قرار دهد و بگوید دشمن شما اینهاست…
و بگوید من با ایران برای مبارزه با داعش می خواهم مذاکره کنم یعنی من با ایران در یک جبهه هستیم…
نکته سوم: می خواهیم با داعش مبارزه کنیم و مردم تصور کنند بین امریکا و داعش اختلافی مبنایی وجود دارد و آرام آرام با جنگ نرم و رسانه ای مردم را به این نتیجه برساند که ما باید با امریکا همکاری کنیم برای از بین بردن داعش برای اینکه دشمن اصلی اینها هستند!
رهبر انقلاب در مورد “گروه داعش” چه می گوید:
رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) اخیراً بر همین اساس فرمودند :برادران و خواهران عزیز، چالش درونی برای ملت ما عبارت است از اینکه روحیه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداریم، و فراموش کرده و آن را از دست بدهیم این بزرگترین خطر است؛ در انتخاب دشمنمان اشتباه کنیم، در شناخت دوستمان اشتباه کنیم، جبهه دشمن و دوست را با هم مخلوط کنیم نفهمیم دوست و دشمن کیست …، یا در شناخت دشمن اصلی و فرعی اشتباه کنیم، این هم خطر است…
عموم ملت ایران باید توجه داشته باشند که گاهی یکی با شما دشمنی می کند ولی اگر دقت کنید دشمنی او دشمنی اصلی نیست، تابعیست از یک عامل دیگر، از یک کس دیگر، دشمن اصلی را پیدا کنید والا اگر انسان با دشمن فرعی سینه به سینه بشود هم قوای او به تحلیل می رود و هم نتیجه کار نتیجه ی مطلوب نخواهد بود…
در مورد گروه تکفیری می فرمایند: این گروه که علیه شیعه و انقلاب اسلامی فعالیت می کنند و کارهای زشتی انجام می دهند، اینها دشمن اصلی نیستند، این را همه بدانند دشمنی می کنند، حماقت می کنند اما دشمن اصلی آن کسی است که اینها را تحریک کرده و پول در اختیارشان قرار می دهد…
آن کسی که وقتی انگیزه ی آنها اندکی تضعیف شد با وسایل گوناگون آن را انگیزه دار می کند؛ دشمن اصلی کسی است که بذر شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل و ملت مظلوم ایران می افشاند…
نکته ی آخر: آقا خطاب به گروه تکفیری می فرمایند: ما شما را فریب خورده می دانیم و به اینها گفته ایم: اگر تو کمر به قتل برادر مسلمان خود ببندی ما تو آدم نادان و جاهل را کسی نمی دانیم که باید بکشیم البته از خود دفاع می کنیم هر کس به ما حمله کند با مشت محکم مواجه می شود اما معتقدیم اینها دشمن اصلی نیستند ، فریب خورده اند، دشمن اصلی دشمن پشت پرده است که از آستین سرویس های امنیتی بیرون آمده و گریبان مسلمانان را گرفته و آنها را به جان هم می اندازد…
رهبری تحلیل می دهد، ما تحلیل را باید به خوبی گرفته و بشناسیم و به کسانی که در داخل دارند فتنه اختلاف شیعه و سنی را علم کرده و علیه اهل تسنن حرکت می کنند تا زمینه ی این اختلافات را بیش از پیش فراهم کنند و سرباز برای تکفیری ها فراهم کنند و لفظ گاه عالم و مرجع را نیز به دنبال خود می کشند گول اینها را نخوریم…
چشمانمان به لبهای مبارک حضرت آقا باشد و این تحلیل ها را دنبال کنیم تا مثل همیشه از گردنه های سخت و سرشار از فتنه به سلامت عبور کنیم.
منبع: سایت مجددز