پایگاه صالحات- حجت الاسلام رحیمیان: یک پدر شهید در تیر 78 در مکاشفه دیده بود که امام زمان فرمودند: «به آقای فاضل لنکرانی بگو قیام کند این میمونها را از قم بیرون بریزند، من از نایبم حمایت میکنم» با اشاره حضرت، کابینه دولت خاتمی جلوی چشم من آمد، دو نفرشان مهاجرانی و عبدالله نوری و یکی در رأس شان بود. چهره های بقیه مبهم بود و تنها چهره های این سه نفر روشن بود.
بخشی از سخنان حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نماینده محترم ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، همزمان با سالروز حماسه 9 دی ماه، در پنجمین نشست ماهیانه سازمان بسیج جامعه پزشکی که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد. سوم بهمن 1389 در این همایش حجت الاسلام رحیمیان طی سخنانی عنوان کرد:
نکته مهم در نهم دی این است که ماجرای فتنه 88 از جنگ تحمیلی و حتی از اصل مبارزه با شاه و مبارزه نهضت، سخت تر و عمیق تر می باشد. از زمان پیامبر، حتی در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس صف ها مشخص بود، چهره ی دشمن هم مشخص بود، اما در این فتنه مهمترین مسئله این بود که با نام و یاد امام و خط امام برای نابود کردن حقیقت امام و میراث امام و خط امام وارد مبارزه شدند و این کار را خیلی مشکل می کرد.
رحیمیان گفت: در روز 9 دی افراد زیادی به خیابان ها در حمایت از رهبری آمده بودند، اما از آنجا که سران فتنه با نام خط امام، وارد عرصه شده بودند، خیلی زود چهره ی واقعی آنها شناخته شد و همه فهمیدند که آنها برای ایجاد یک فتنه بزرگ و براندازی نظام اسلامی و مردم آمده اند و با الهام از تجربه ی تاریخی شیعه از صدر اسلام تا زمان حضرت امام و سال های بعد رحلت حضرت امام خیلی زود به عمق فتنه پی بردند. و فهمیدند:
آشوب طلب ها همان روزه خوارها، بهایی ها و خانواده اعدامی ها، سلطنت طلب ها، اشرار، هستند که در روز قدس و 16 آذر و نماز جمعه و روز عاشورا به خیابان ها ریخته اند و شرارت کرده اند و نکته این است که در اعترافات بعد از دستگیری مشخص شد که اکثر آشوبگران اصلاً در انتخابات رای نداده اند و اهل رای دادن نبودند.
ایشان اشاره کردند: این فتنه دو چهره داشت، خیر و شر، چهره خیر فتنه برای انقلاب این بود که چهره ی حقیقی افراد فتنه گر و قانون شکنان برای همه مشخص شد و در عین حال، اقتدار ولایت و رهبری و نقش سرنوشت ساز و بی بدیل ولایت را دریافتند.
رحیمیان گفت: مجاهد بزرگ سید حسن نصرا… برای خود من تعریف می کرد در آن شب های فتنه با توجه به اینکه عموم رسانه های دنیا از سوی صهیونیست ها اداره می شود نگران بودند، چشم میلیون ها و بلکه دهها میلیون مسلمان و حتی غیر مسلمان آزاده، آن شب ها تا صبح به خواب نرفت؛ عده ی زیادی از مومنین تا صبح اشک ریختند و برای نظام دعا کردند.
ایشان در جمله ای از امام فرمودند: جنگ حق و باطل از اول بوده و خواهد بود و تا زمان ظهور امام زمان (عج) وجود خواهدداشت.
رحیمیان با نقل یک خاطره از مکاشفه یک پدر شهید در 18 تیر 78 گفت: در این مکاشفه ائمه از مرحوم آیت الله فاضل خواسته بودند که به کمک رهبر انقلاب برود.
حجت الاسلام رحیمیان به بیان خاطره ای از یک پدر شهید در مورد رهبر انقلاب پرداخت و گفت: خاطره ای از یک پدر شهید شنیده بودم که از نزدیکان بیت مرحوم فاضل لنکرانی بود. همیشه دوست داشتم این خاطره را از زبان خود ایشان بشنوم. فاطمیه اول امسال به همین منظور راهی قم شدم. منزل مرحوم فاضل جلسه روضه بود. رفتم آنجا و از حاج آقا جواد فاضل فرزند مرحوم آیت ا….فاضل لنکرانی سراغ آن پدر شهید را گرفتم. ایشان آدرسی به من داد و گفت: ضمنا یکی از نکاتی که این پدر شهید خواب دیده و بیان کرده محقق شده است.(که در ادامه بیان می کنم)
مشخص شد که این پدر شهید خادم بازنشسته حرم حضرت معصومه (س) است. بنابراین حرم رفتم و بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء آدرس دقیق تری از یکی از خدام گرفتم و راهی منزل این پدر شهید شدم. هنگامی که در را زدیم سریعا باز کردند؛ گویا منتظر ما بودند. من از پشت پرده گفتم من فلان کس هستم. گفتند بفرمایید منتظر شما بودیم. ابتدا فکر کردم شاید منتظر فرد دیگری بودند و اشتباهاً در را به این سرعت به روی ما باز کردند ولی معلوم شد که خیر این طور نبود. بالاخره خدمت این پدر شهید رسیدیم که تازه از بیمارستان و عمل جراحی فارغ شده بودند و فکر کرده بودند که ما برای عیادت ایشان آمده ایم.
رحیمیان افزود: بعد از احوالپرسی خواستار این شدیم که داستان را از زبان این پدر شهید بشنویم ولی به دلایلی امتناع کردند. خلاصه از ما اصرار و از وی انکار. ولی بالاخره تصمیم بر این شد که برای یک بار دیگر قضیه را بازگو کند.(حدود چهل سال بود که اعتکاف این پدر شهید ترک نشده بود. یعنی قبل از اینکه اعتکاف در ایران مرسوم شود و از قدیم در مسجد امام و مسجد اعظم معتکف می شد.) گفت: از اعتکاف به منزل باز می گشتم و بی خواب و خسته بودم و به منزل گفتم: که می خواهم بخوابم. (حتی جایی که خوابیده بود به ما نشان داد)
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید با بیان اینکه این پدر شهید یک یا دو روز بعد از حادثه 18 تیر 78 این خواب را دیده بود، خاطرنشان کرد: این پدر شهید ادامه داد: نمی دانم که چقدر از خوابم گذشته بود که دیدم گویی چراغ ها روشن شدند. آمدم که اعتراض کنم که چرا چراغ ها روشن شده اند احساس کردم که نور چراغ نیست بلکه نور دیگری است.
دقت کردم دیدم بانویی دست به کمر گرفته کنار اتاق ما ایستاده. تا کمی به ایشان توجه کردم کنار من روی زمین نشست.
خطاب کرد:
«آقای احمدی! علی من غریب است، علی من مظلوم است، علی من تنهاست».
من همان وقت ناگهان احساس کردم این بانو حضرت زهرا(سلام الله علیها) و منظور ایشان از علی من، حضرت علی(علیه السلام) است.
تا چنین چیزی به ذهن من خطور کرد ایشان تکرار کردند:
«فرزندم علی غریب است، فرزندم علی مظلوم است، فرزندم علی تنهاست».
دیگر من منقلب شده و در همان حال متوجه شدم آقایی قائم کنار ما ایستاده است.
(مشخصات آن آقا را نیز توصیف کرد. خواست خدا بود که امکانی فراهم شود و ما فیلمی از این بیانات پدر شهید نیز تهیه کردیم)
این آقا که کنار ما ظاهر شده بود به من خطاب کرد:
«آقای احمدی! برو نزد آقای فاضل لنکرانی و به ایشان بگو قیام کند. این میمون ها را از قم بیرون بریزند.
(چون همان روزها یعنی 18 تیر در قم نیز امتداد فتنه وجود داشت)
بعد با دست چپش اشاره کرد و گفت:
«این ها خیال می کنند با توهین کردن به من، دست از حمایت از نایب ام بر می دارم. من از نایب ام حمایت می کنم».
هنگامی که دست آقا حرکت کرد، دیدم جایش کابینه فلان (دولت اصلاحات خاتمی) جلوی صورت من شکل گرفت. چهره ها مبهم بود ولی سه چهره روشن بود. یکی در رأس شان بود و دو نفر دیگرشان مهاجرانی و عبدالله نوری بود. چهره های بقیه مبهم بود و تنها چهره های این سه نفر روشن بود.
گفتم: «آقا! آقای فاضل مریض است. مدتی است قدرت حرکت ندارد و باید چند نفر کمکش کنند». ایشان فرمود:
«آقای فاضل ده سال دیگر به فعالیت اش ادامه می دهد».
(اینکه عرض کردم آقا جواد فاضل اشاره کرد یکی از حرف های ایشان محقق شد همین بود که آقای فاضل راس ده سال از دنیا رفت)
رحیمیان افزود: این پدر شهید صبح فردا خدمت آقای فاضل رفته و ماجرا را بازگو می کند.
آقای فاضل نیز اشک ریخته و می گوید: این خواب نبوده بلکه مکاشفه بوده.
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید همچنین گفت: این پدر شهید به آقایی که دیده بود اشاره کرد و گفت: آن آقایی که کنارم ایستاده بود خیلی به چشم من آشنا بود. گویی جایی دیده بودمش. خیلی فکر کردم تا یادم افتاد.
سالی قرار بود حج مشرف شویم. ولی قبل از اینکه مشرف شویم به علت تصادف نصف بدن خانم ام فلج شد. ولی با هر زحمتی وی را نیز همراهم بردم. در سعی بین صفا و مروه بودیم که حاج خانم افتاد و مُرد. چون من مرده زیاد دیده بودم عرق مرگ را روی پیشانی وی تشخیص دادم.
رو به کعبه کردم و گفتم: «آقا امام زمان(عج) من اینجا غریبم و این ها با ما بد هستند. دیگر جنازه ی این را به من نمی دهند. به داد من برس و …»
بعد از چند جمله دیدم آقایی کنار من ایستاده و به من اشاره کرد. بالای سر همسر من نشست و گفت: ایشان حالش خوب است. بعد دیدم همسرم بلند شد و حرکت کرد. آثار فلجی وی نیز بر طرف شد. یادم آمد که آقایی که در خواب دیده بودم همان است که در حج به داد من رسید.
رحیمیان در ادامه افزود: دست خدا بر سر رهبر ما است و دست ایشان بر سر ما است. ایشان بنده مخلص خدا است. من از سیزده سالگی نزد امام بودم. به جز مدتی که زندان یا در تبعید بودند. ویژگی هایی که ما در امام مشاهده کردیم در رهبری وجود دارد. خدا آنکه شایسته بود و شایسته است جایگزین امام کرد.
وی در ادامه سخنان خود یادآور شد، چرا باید یکی از سران فتنه که ادعای خط امام دارد، برای سروشی که ولایت فقیه، اصول خط امام، امام زمان، زیارت جامعه را منشور قلات شیعه نامید، اصل وحدانیت قرآن را انکار می کند، به مناسبت سالروز تولدش پیام دهد و او را به ملا صدرا تشبیه کند.
کدیور، اکبرگنجی که در رد ولایت فقیه مقالات بسیار نوشته بودند در روزنامه های زنجیره ای به نام آیت ا… و استاد بزرگ، دانشمند بزرگ با تیتر اول از آنها یاد کردند.
انسان چرا اینگونه می شود که همه چیز را فراموش می کند؟ ادعای پیروی از خط امام کجا؟ و حمایت از انکارکنندگان خط امام کجا؟ کسی که به دنیا دل ببندد دنیا چشمهایش را کور می کند.
انکار وحدانیت قرآن کجا؟ مورد تشویق تمام دشمنان امام در تمام کره زمین قرار گرفتن کجا؟
جاذبه و دافعه اگر امام نداشته باشد که امام نیست.
حب و بغض، حقیقت ایمان است، امام صادق (ع) فرمود: به حقیقت ایمان هیچ کس دست پیدا نمی کند مگر اینکه دوست بدارد به خاطز خدا دورترین افراد به خودش را و دشمن بدارد به خاطر خدا نزدیک ترین افراد به خودش را.
حال کسی به خاطر رئیس جمهور شدن حاضر است دست به هر کاری بزند که این نشان دهنده ی دل بستگی به دنیا می باشد.
انسان چرا اینگونه می کند؟ شما که مدعی خط امام هستی؟ خط امام کجا و انکار ولایت فقیه کجا؟ خط امام کجا و مورد تشویق دشمنان قرار گرفتن کجا؟
یعنی اگر حسین حاج آقا مصطفی است با اینکه او را دوست دارد یادگار فرزند عزیزش است،{ امام حاج آقا مصطفی را خیلی دوست داشت من خط امام را دارم ( از حاج احمد گرفته بودم) دورانی که امام در نجف بودند یک مفاتیحی داشتند پشت آن تعبیراتی داشتند که محبت و دوست داشتن امام به حاج آقا مصطفی را نشان می داد.}
اما همین حسین حاج آقا مصطفی وقتی زیر چتر بنی صدر می رود در مشهد در جریان فتنه قرار می گیرد امام می فرمایند دستگیرش کنید بیاوریدش ، گفتند مقاومت می کند امام فرمودند: مقاومت کرد بزنیدش گفتند: من با کسی تعارف ندارم.
رحیمیان به ویژگیهای خواص اشاره کرد وگفت: خواص کسی است که خود بفهمد و بصیرت داشته باشد گاهی یک پیر زن بی سواد کشاورز جزء خواص می شود و حقیقت عالم و حیات زندگی رادریافته است.
نماینده مقام معظم رهبری در بنیاد شهید گفت: ممکن است کسی مرجع تقلید، عالم یا پرفسور باشد اما گمراه از دنیابرود. گاهی علم می شود حجاب آن هم حجاب اکبر اگر تهذیب نفس نباشد انسان به گمراهی می رود.
وی به جمله ای از امام اشاره کردند که امام همواره در جمع طلبه ها در قم توصیه می کردند، که اگر یک قدم برای تحصیل علم بر می دارید، یک گام هم برای تهذیب نفس بردارید، که اگر تهذیب نفس نباشد انسان به گمراهی می رسد و خطر آن برای افراد عالم بیشتر از بقیه می باشد.
منبع: سایت سازمان بسیج مستضعفین
برگرفته از سایت صالحات