حضور در کلاس عاشقی
آقای طیب پیرمرد آرامی بود،در سالهای پیش از انقلاب در مدرسه راهنمایی اشرف مهشت اندیمشک درس قرآن می داد.
صندلیش را کنار تخته می گذاشت و پلک هایش را روی هم و می گفت:فلانی قرآن بخوان، ما گمان می کردیم او خواب است، اما پس از قرائت قران آن دانش آموز می گفت: در یک آیه 18 غلط داشتی…نفربعدی 16 غلط….
به تنها کسی گه می گفت: آفرین، خوب خواندی “محمد حسن مرادی” بود. جوانی صبور، خوش سیما و با اخلاقی که تلاوت بسیار دلنشین و روانی داشت…
راوی: حاج مهدی بخشی
“محمد حسن” از فرزندان گهواره نشین امام روح الله (ره) بود که در شهریور سال 1342 پلک نگاهش به آسمان هستی دوخته شد و هم پای دیگر نوجوانان و جوانان شهرم با مشت های کوچک اما گره کرده خویش سایه سیاه ستمشاهی را به لرزه درآورد…او بعدها به فرمان عارف مهربان جماران راهی جبهه های نور شد و با وجود تحصیل در رشته پزشکی حضور در کلاس عاشقی را برگزید و در بهمن سال1361 از دشت سیراب شهادت خوزستان راهی آسمان سبز وصال شد و پیکر مهتاب وش او پس از سالها و در میان سرشک دیدگان بازماندگان به خاک سرده شد….او برادر “شیخ مرادی” روحانی قدیمی شهر است که در سایه سار این شیخ با صفا روزهایی را در مسجد امام جعفر صادق(ع) اندیمشک به سجده عشق گذراند.. یادش مانا باد.
منبع: وبلاگ روشنای صبح
سلام حاجی جان از لطفمستمرتان سپاسگزارم.
متشکرم
این وظیفه ی ماست
سلام
اگر امکان دارد این کد زیر را که مربوط به وبلاک یادواره فرماندهان گروهان اندیمشک است در وبلاک – تنظیمات- کدها و جاوا اسکریپتهای اختصاصی کاربر – خود لینک نمائید
ممنون می شویم
http://andimeshk20.blogfa.com
علیک السلام
با افتخار وبلاگ شما در قسمت پیوندها لینک شد.