با خنده هایت کم کن از این حال طوفانی
با دیدن دردت هوایم گشته بارانی
برخیز از جای خودت ای یوسف دوران
رونق ندارد بی تو و عشق تو مهمانی
یه گوشه ی چشمت کلید حل مشکل هاست
لبخند بر لب می زنم با تو به آسانی
می دانم آخر با تو سهم ما گلستان است
ای کاش در آغوش خود ما را بسوزانی
این تخت بیماری هرگز به تو نمی آید
برخیز از جای خودت یار خراسانی