خانه / مطالب دوستان / دل بردی از من به یغما

دل بردی از من به یغما

31968499611890838151

دل بردی از من به یغما
امروز از سیدحبیب پور بخاطر عید غدیر عیدی خواستم و گفتم اگر نیستیم که از شما عیدی بگیریم طلبمان باشد. اما ایشان هم سخاوتمندانه عیدی با ارزشی را برایم فرستاد . این عکس را که دیدم انگار کسی مرا بشدت نیشگون گرفت و من فریاد ” آخ ” خودم را شنیدم . آنکه بر شانه ها می خواند عبدالرضا شریفی است یا محمود دوستانی و یا بهمن درولی برایم فرقی ندارد. من سالها با آنها بوده ام. شانه به شانه شدنشان را و چرخش چفیه ها را در هوا دیده ام. گاهی من هم شانه هایم در این پایکوبی سهیم بوده اند. بعضی وقتها با رخصت از آنها بر شانه ها رفته ام و به نیابت از آنها خوانده ام اما این عکس مرا لرزاند. آنقدر جمعیت فشرده است که من نتوانستم خودم را در این ” یزله ” پیدا کنم. کجا بودم نمی دانم اما باید می بودم برای همین من امروز به احترام سالها رفاقت با آنها تمام قامت ایستادم تا با آنها همراه شوم تا در این جمع غایب نباشم.

همه اش تقصیر این نخلهاست که من هر وقت می بینم دلم می گیرد.

منبع: وبلاگ دست نوشته ها

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

این داستان نمی تواند اتفاقی باشد؛ سه بار کنایه و تقابل جویی با فرمایشات رهبر انقلاب در دو سخنرانی روحانی/ حداقل التزام عملی به ولایت فقیه چقدر است؟!

گروه سیاسی – رجانیوز: بررسی سخنرانی روزهای اخیر رئیس جمهور، پس از بحران خوزستان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.