سجده ی شکر

91

سجده ی شکر

عملیات پیروزمندانه ی طریق القدس بود. فرزندان غیور و دلاور یعنی جوانان غیرتمند ایران اسلامی از سراسر کشور به منطقه ی جنوب هجوم آورده بودند. دزفول قهرمان همانند دیگر شهر ها جوانانش را به منطقه ی عملیاتی طریق القدس اعزام کرده بود و سوسنگرد و بستان آزاد شدند. امام فرمود: این است  فتح الفتوح، مـن دست و بازوی شـما جـوانان رزمنــده ی اسلام را که دست خــدا بالای آن است می بوسم و بر آن بوسه افتخار می کنم.

آمار شهدا و مجروحین به ایثارگران سپاه دزفول رسید. فوری آمار را دسته بندی و بین حوزه های مقاومت و مسئولین پایگاه ها و افراد خبره و دیگر برادران پاسدار و بسیجی تقسیم کردیم. در آمار نام شهید حبیب جعفرنمازی از پایگاه امام جعفر صادق (ع) حوزه ی جعفر طیار (ع) به چشم می خورد.

وقتی به درب منزلشان رفتیم و در زدیم مادر قهرمان و شهید پرورش با گشاده رویی در را باز کرد و پس از سلام و احوال پرسی گفتند بفرمائید.

ما سکوت کردیم. سرها را به زیر انداختیم و بغض گلوهایمان را گرفت. اشک در چشم هایمان حلقه زد.

مادر دلیر و صبورش بسیار مؤدبانه و با وقار و شجاعت گفت: مگر حبیب شهید شده؟ گفتیم: بله . گفت: الحمد لله، خدایا شکر، به آرزویش رسید.

خودش خواست من هم افتخار می کنم. چرا شما گریه می کنید؟ من می دانستم او شهید می شود و رفت. ما هم شرمنده از عظمت روحی و بزرگواری او مات و مبهوت مانده بودیم که ما کجا هستیم و اینها کجا؟

در دیدار بعدی با سپاه و حجت الاسلام مخبر، مادرش می گفت: من بعد از خبر شهادت فرزندم وضو گرفتم و سجده ی شکر کردم و خیلی ناراحت دوستان او شدم که گریه می کردند و هنوز در ذائقه ام  ناراحتی بچه هایی که خبر شهادت حبیب را دادند هست.

برگرفته از کتاب ققنوس جنوب اثر غلامحسین سخاوت

درباره رایحه

پیشنهاد ما به شما

ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند

روایت فرمانده و همرزم شهید حججی: ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند به …