بدحجابی چهار راه بعدی پیاده میشود؛ مسئولان نگران نباشند
بیتعارف مینویسم که وقت تعارفات پایان یافته است. این مطلب را با وضو مینگارم و بر اساس مفروضات هنجاری خویش سامان میدهم. چرا که تنها به یک دلیل قلم بر دست گرفتم و آن پاسداری از خون شهدای راه حقیقت است. من با شهدا پیمانی بستهام.
مقدمه: اگر در سطح برخی از شهرها عبور و مروری داشته باشیم و برای لحظاتی از دلمشغولیهای روزمره خود فاصله بگیریم. زنانی را مشاهده می کنیم که درون خودروهاشان حجاب از سر برگرفته اند و با رگههایی از بدحجابی قصد دارند حریم خصوصی شان را بر فضای عمومی تحمیل کنند. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا بین این جهش زنانه با ماجرای اسید پاشی ارتباطی معنادار نمی بینید؟ آیا دست سازمان دهنده ای در کار نیست؟ این مقاله در صدد نیست که این معما را حل کند چرا که اولاً از عهده ی آن خارج است و ثانیاً مسئولان ذی ربط را می طلبد.
دو سؤال مهم در رابطه با بدحجابی می توان مطرح کرد:
سؤال اول: حجاب در ایران چه معنایی دارد؟ زندانی سیاه است یا دژی آهنین؟ این سؤال را مسئولین نباید پاسخ دهند بلکه مردم و صد البته جامعه زنان باید پاسخ آن را بر زبان آورند.
سؤال دوم: چرا بدحجابی سنگر ها را یک به یک فتح می کند؟ این سؤال را مردم نباید پاسخ دهند بلکه مسئولان باید خود را برای پاسخ دهی به آن آماده کنند. معاد نزدیک است.
در جامعه ی ما همیشه سؤال اول را مسئولان پاسخ دادهاند و سؤال دوم را مردم. در حالی که این رابطه باید بر عکس باشد. در جمهوری اسلامی ایران، مسئولین حجاب را وضع می کنند و بانوان موظف هستند آن را رعایت کنند. و این یعنی تحمیل حجاب. این تئاتری است که ما با سخیف ترین وضع ممکن با عنوان حجاب ساختهایم. حجاب را به سخره گرفتهایم و با دستهایی زمخت لطافت معنایی آن را مچاله کردهایم. کار را به جایی رساندیم که حجاب، همسایه ی دیوار به دیوار عدم آزادی شد. بار معنایی حجاب را عوض کردیم و این شاهکار ماست که در تاریخ اسلام ثبت خواهد شد. به دخترانمان یاد ندادیم که وقتی قوای شهوانی مردها سر بر میکشد چه پردهها که نمیدرد و چه خفتها که بر جای نمیگذارد. به دخترانمان یاد ندادیم که وقتی مردی مجذوب تو میشود و افسار خویش را به قوای نفسانی خود میسپارد چه خط قرمزها که در هم نمیریزد و چه حدود ها که در هم نمیشکند. بنیادهای خانوادهای را همچون ویروسی کشنده سست کرده، می لغزاند و شکل گیری خانوادهای دیگر را ممتنع یا حداقل به تعویق می اندازد. یاد ندادیم که برادر، همسر، فرزند و حتی پدر تو در امکان ابتلا به این بیماری به سر میبرند و تو بهترین درمانگری. نگفتیم درمانگری چون نمیتوانیم بگوییم، بله ما مسلمانان از اعتماد به نفس زنان می ترسیم و این ژن پدرسالارانه به سان همه ی برچسب های زننده ای است که بر پیکره ی اسلام عزیز الصاق کردهایم.
یاد ندادیم که حجاب تنها مسئلهای شخصی نیست و انعکاسی عمومی دارد. و وقتی از مسئله ی عمومی صحبت میکنیم حساب و کتاب سهمگین می شود. و در این فضا نیز مسئولان ما یاد نگرفتهاند که سیاستگذاری عمومی امری جدی و خطیر است، ذهن های پیچیده ای را می طلبد. وسعت دیدی به بلندای حجاب نیاز دارد، مسئولان ما یاد نگرفتهاند که اگر حجاب از جامعه ما رخت بست اسلام سیلی محکمی خورده است و اگر اسلام در اینجا سیلی بخورد دیگر تا آخر سرش بلند نمیشود. مسئولان ما یاد نگرفتهاند که انقلاب بدون حجاب طبلی تو خالی است حتی اگر همه ی آسمانها و زمین را فتح کند و تحت سیطره خود درآورد. مسئولان ما یاد نگرفتهاند که امروز جنگ در خیابان ها رخ میدهد و ما امروز از سیبرپلتیک صحبت میکنیم. عدهای بی سواد (که والله هراسی در ذکر نامشان ندارم و اگر از شعور جامعه ام اطمینان داشتم که با تک جمله ای یک سره دچار سیاه بینی نمی شوند اسم نا مبارکشان را ذکر می کردم) ذیل عنوان فرهنگ از بیتالمال حقوق دریافت میکنند و اتفاقاً بزرگترین ضربهها را با بنرهای رنگی و طرحهای سخیف فرهنگی شان بر فرهنگ مردم این مرز و بوم وارد کردهاند. آری مسئولان ما یاد نگرفتهاند که فرمایشات رهبری، فرمان است نه نصیحت. و وقتی رهبری از شبیخون فرهنگی در اوایل دهه هفتاد صحبت میکنند این عنوان را به مثابه گزاره ای ادبی ننگرند و به جای این که متملقانه این واژه را در رسانه هاشان زرق و برق دهند به عمق کلام پی برند و موقعیت خود را در این شبیخون درک کنند.
راهکارها:توضیح و تبیین حجاب و مقایسه هم زمان آن با بدحجابی: از مواجه با بدحجابی مهراسید. با ندیدن مشکل، مشکل حل نمی شود. آثار بدحجابی را با صراحت تمام باید دنبال کرد و بدون تعارف در قالب مددکاری اجتماعی در جهت حل آن بر آمد. اگر ما ایمان داریم که بدحجابی آسیب اجتماعی است چرا برخوردی مداوا گونه با آن نداریم؟ نگارنده اطمینان دارد که ما هنوز اثر مهلک این زهر(بدحجابی) را درک نکردهایم. نظام آموزش و پرورش در این زمینه می تواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند.
کنترل هوشمند نسل جدید فضاهای مجازی. اگر عقبه ی بدحجابی را می خواهید تحت شناسایی قرار دهید باید فضای عمومی جدید را بشناسید. در فضای عمومی جدید یا همان فضای مجازی، حوزه ی خصوصی از عمومی به این راحتی که ما در دنیای واقعی تفکیک می کنیم قابل مرزبندی نیست.
چت روم ها، فیس بوک، واتس اپ، وایبر و … فضایی را برای نسل جدید به وجود آورده که در آن واحد می تواند چند هویت داشته باشد و در این چند هویتی با ولعی سیری ناپذیر تمایلات واپس زده توسط قیود و حدود ساختار اجتماعی خود را به معرض نمایش گذارد. و این در حالی است که او مصون است و در این مصونیتی که فضای مجازی به او میدهد او تحریک میشود که گستاخانه با همه ی هنجارهای اجتماعی حتی به قیمت خندهای زودگذر بازی کند و حدود و قیود را در هم بشکند. نعوذ بالله زن متأهل ارتباط جنسی ذهنی را با مرد محصن تجربه می کند، دختر باکره شب زفاف را مجازاً لمس میکند.
براستی مؤمنان در مواجه با این فضای عمومی نوین، فریاد الهی “وانکشف الغطا” سر میدهند. در این فضای عمومی نوین، به تدریج ذهن ها شکل میگیرند و خود را با دیگری تعریف می کنند. غیریت سازی جدیدی شکل گرفته و خود را سامان می دهند.
ذهنهایی هنجارمند که از عبور از هنجارهای کهن شکل گرفتهاند. حقیقتاً تصویر هولناکی است و اگر مسئولان کمی تعمق میکردند شاید لحظه ای پست تولیت فرهنگی را نمیپذیرفتند.
عمومی شدن نخبگان: در گذشته نخبگان رسالت مند بودند ولی امروز بخش اعظمی از این بزرگواران خود را در رقابتی تنگاتنگ (و البته گاهی بی فایده) در میدان نوشتن مقاله های ISI قرار داده اند. برخی شان صحبت با مردم را فرو کاهی شخصیت می دانند و برخی شان در تکثر عالم خلقت فرو رفته اند. قشر حوزوی نیز از این انتقادها در امان نیست.
نظارت بر تولیدی های مربوط به امر خطیر پوشاک: پوشاک، پوشاک نیست. هویت است. پوشاک بی صدا نیست پر سرو صداست. چه طور در خاک تحت سیطره جمهوری اسلامی، پوشاکی تولید می شود که شاید نمونه ی آن را به لحاظ قدرت تحریک کنندگی در جنس مخالف، در بسیاری از کشورهای غیر اسلامی نتوان یافت؟
برخورد قاطع قضایی: این گامی نهایی است. ولی اگر این گام نباشد ضمانت اجرای همهی مراحل قبل از بین خواهد رفت. و اما اگر همین برخورد قضایی و انتظامی در گام نخست انجام شود با توجه به حجم بالای افرادی که مخاطب این برخورد قضایی قرار میگیرند تیغ قانون به تدریج کند میشود، چرا که این مواجه شتاب زده، بدون انتقال غنای معنایی حجاب و بدون ایجاد فهم صحیحی از حجاب، خود سبب بدبینی و سوءفهم نسبت به اسلام عزیز، امر حجاب و کلیت نظام سیاسی ـ اجتماعی حاکم گردیده و در اینجا قانون گذار در شرایط انفعال قرار گرفته و مجبور خواهد شد که قانونی تحت عنوان قانون وضعیت حقوقی بیحجابان وضع کند. و شکلی نهادمند به بیحجابی و بدحجابی دهد. اینجاست که متعهدان به خون شهدا دیگر به نظام سیاسی تمکین نخواهند کرد و قیامی آهنین شکل خواهند داد قیامی که هیچ نتیجه ای را جز رضای خداوند متعال برنتابد.
تقدیم به ساحت مقدس باری تعالی
*حمیدفیضی*
منبع: پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول