نقدی بر سخنان آقای هاشمی
آقای هاشمی ! مردم آلزایمر نگرفته اند!
امان از سیاست که برخی از مردمان را هر روز به رنگی در می آورد! یک روز اینوری غش می کنند و روزی دیگر آن ور.امان از سیاست که حاضرند برای طرح بحث خود دست به دامان مردگان نیز بزنند تا حرف خود را به کرسی بنشانند.
امان از آدمهایی که فکر می کنند که خودشان تنها از حافظه ی خوبی برخوردارند و بقیه یا آلزایمر دارند و یا کند ذهن هستند! و با این فکر است که هر چه می خواهند می گویند به گمان اینکه مردم یادشان رفته است که اینان چه کاره هستند.
امان از آدمهایی که دغدغه های شخصی خود را با هفت قلم آرایش ،عمومی می کنند و به گونه ایی سخن می گویند که انگار واقعاً اینها دلشان برای مردم کباب است!
دیروز باز هم رسانه ها سخنانی از آقای هاشمی نوشتند که گفته است :”در سال ۸۴ یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمیآیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبتهای همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.”
باز هم استناد به کلام شخصی که به دیار باقی شتافته است؟! سال 84 مگر چه کسانی به میدان رقابت آمده بودند؟! برخی از آنها که دوستان خودتان بودند مثل :معین ، کروبی، مهرعلیزاده ، لاریجانی ! یعنی اینها آدمهای خطرناکی برای آینده انقلاب بودند؟! یعنی یکی مثل کروبی لایق ریاست جمهوری نبوده است؟ اگر جواب مثبت است ،پس چرا حضرتتان در فتنه88 حامی ایشان شدید و در صف آنان رفتید؟! البته حضرتتان استارت تقلب را از همان سال 84 زدید ! و اتهام تقلب را به دولت مورد تاییدتان زدید، حاج آقا فراموش کرده اند؟! ایشان امروز دم از مردم می زنند در حالی که آن سال حاضر به تمکین در برابر رأی مردم نشدند و حتی حاضر به تبریک گفتن به منتخب مردم نشد! آیا هر وقت رأی مردم بر خلاف نظر شما بود آن انتخاب تحمیلی است؟!
آقای هاشمی روز شنبه در همایش “بانوی انقلاب” -گرامیداشت همسر حضرت امام (ره) – سخنانی را بیان داشت که سالهاست که دشمنان انقلاب آن را با هزاران ترفند و هزاران شیوه بر علیه کشورمان مطرح می کنند ، مردم یادشان نرفته است که روزگاری سخنانی اینچنینی که بوی سیاه نمایی می دهد از زبان جانشین خلع شده امام (منتظری) شنیده شد ،امام چگونه برخورد کردند! حال چگونه است که ایشان در مراسم همسر آن امام عزیز بار دیگر همان سخنان را با رنگ و لعاب دیگر بیان کنند آنجا که گفتند: “مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها،سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود چه میشود؟”
سرکوب ها؟!زندانها؟! حق های ضایع شده مردم؟! این کلمات را با گزارشهای مغرضانه احمد شهید(همان گزارشگر عقده ای حقوق بشر سازمان ملل) در خصوص حقوق بشر در ایران می توان تطبیق داد و شباهتهای زیادی را بدست آورد!
آیا امام عظیم الشان از این نوع سخنان شاد خواهند گشت؟ آیا واقعاً اینگونه است ؟! آیا دشمنان این انقلاب غیر از این می گویند ؟! آیا بر مبنای این سخنان باید به آنها حق داد که ایران را ناقص حقوق بشر بدانند ؟! آیا این سخنان تحت تأثیر رفتارها و گفتار و القائات فرزندانش که با استناد به پرونده های قطور و مختلف قضایی در دادگاههای نظام جمهوری اسلامی محکوم شده و روانه زندان شده اند نبوده است؟! آیا حضرت ایشان سخنان فرزند دردانه خود را با آهنگ نیک کوثر – ضدانقلاب فراری – گوش نداده اند که چگونه پرده از اقدامات خائنانه خود سخن می گوید؟ آیا حقوق ملت توسط فتنه گران در سال88 پایمال نشد ؟ و آیا آن فتنه 8ماهه که با سکوت و بعضاً با همراهی برخی خواص، نظام را به لبه پرتگاه برد ، خیانت و ظلم به آرمانهای امام نبود؟! آیا آن فتنه زمینه ساز زیاده خواهی دشمنان در پرونده هسته ای نشد؟! آیا همراهی دختر ایشان با زنان زندانی – بهایی ها و منافقین – و آنان را آدمهایی بزرگ خطاب کردند با اندیشه امام و همسر امام که نگران آینده انقلاب بودند همخوانی دارد؟! آیا دعوت مردم جهت ریختن به خیابانها و دعوت به نافرمانی که توسط همسر ایشان در روز انتخابات سال88 بیان شد، در راستای دفاع از نظام بود؟! جفایی که در سال88 از سوی برخی خواص، به نظام اسلامی که یادگار امام راحل است، شد تاکنون سابقه نداشت، خواصی که ولایت را تنها گذاشتند و ولی فقیه زمان که امام عزیز به پشتیبانی از ایشان همه را سفارش اکید نموده بودند ندای “این عمار ” سرداد و از سوی برخی اجابت نشد!
در کنار خاطرات هرازگاه حاج آقا، تناقضات آشکار در مواضع ایشان در سالهای اخیر نیز بر همگان آشکار است؛ مثلاً در قضیه ماهواره یک روز یک دیدگاه برخورد با ماهواره و جمع آوری و ممنوعیت آن را تایید می کنند و روز دیگر آن ممنوعیت استفاده از ماهواره را جلوگیری از آگاهی مردم می دانند!! ایشان در سال 1376 در روزهای آخر ریاست جمهوریش در مصاحبه با بی بی سی در تایید ممنوعیت ماهواره می گویند: «به هرحال آنهایی که به این قانون رای داده اند فکر می کنند که محدود کنند زیرا می دانند که از طریق آن سیستم های ارتباطی افکاری در ذهن جوانان وارد می شود که ما نمی پسندیم. در بقیه کشورها هم شما می بینید که این اقدامها وجود دارد. الان در خیلی کشورهای اروپایی هم از تهاجم فرهنگی آمریکا و برنامه های شما نگرانی دارند.» و در ادامه در این مصاحبه می گوید:«شما هم باید قبول کنید که این گونه برنامه ها جوانان را دچار مشکل می کند، بنیاد خانواده را تضعیف می کند، مشکلاتی که الان در غرب وجود دارد. شما امسال نزدیک به ۱۶ میلیارد دلار برای مبارزه با موادمخدر تخصیص دادید. بالاخره همین موارد عامل این کارهای بد است. من شنیده ام باید ۴۰۰ میلیارد دلار در ظرف ۱۰ سال خرج کنید. آمار زنان بی سرپرست و بچه های بی پدر در غرب بسیار وحشتناک است. ایدز اکنون وبای قرن ماست که خب همین کارها مربوط می شود. به هرحال حفاظت اخلاقی اقدام درستی برای حکومت هاست.»
و بعد در سال 1393 در گردشی 180درجه ای در سایت شخص شان نوشت:چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد. چقدر ماهواره را از بالای پشت بام ها جمع کردند، و من نمی دانم چه تاثیری کرد؟ نه تنها از آگاهی مردم چیزی کم نکرد بلکه بر آگاهی مردم افزود، یعنی مردم فکر کردند چرا اینجوری می شود؟ چی در می آید از این؟ چه نتیجه ای دارد؟ یعنی یک جایی را ما ببندیم، چندین جای دیگر را بشر باز می کند. یک راه دیگری پیدا می شود. واقعا باید موکول کنیم به عقل و تصور مردم.»
گردشهای 180درجه ایی و رنگ عوض کردن ها در سیاسیون این روزهای ما تمامی ندارد، عوض شدنهایی که بهایی به اندازه زیر پاگذاشتن آرمانهای امام و انقلاب و حتی اسلام عزیز دارند. امروز امربه معروف و نهی ازمنکر را زیر سئوال می برنند و حدود شرعی حجاب و اهمیت به حفظ آن را فدای بازیهای سیاسی خود می کنند تا شاید چند صباحی بیشتر بر کرسی صدرات تکیه زنند، به گونه ایی از کرامت زن سخن می گویند که انگار کرامت فقط در بدپوششی و بدحجابی عده ایی قلیل است و تذکر به افرادی که حرمت قانون و شرع و عرف را رعایت نمی کنند زیر سئوال رفتن کرامت زن مسلمان است!! اما یقیناً مردم فراموش نکرده اند که جناب هاشمی در خطبه های نمازجمعه تهران پیشنهاد اردوگاههای کار را برای زنان بدحجاب دادند و بدحجابی آنان را ثمره لقمه های حرام پول های بادآورده و دزدی خود و شوهرانشان عنوان کرده بود!
آقای هاشمی که امروز تلاش می کنند تا مخالفان خود را تندرو و یا جدیدالاسلام خطاب کنند و برخورد با بدحجابان به تعبیر ایشان در اردیبهشت سال 93 که برای بدحجابان از عنوان “زیبارویان” استفاده کرد، را نوعی بی حرمتی به زنان عنوان کند، اعتقاد ایشان در 12 اردیبهشت 65 در خطبه های نمازجمعه تهران علاوه بر پیشنهاد اردوگاههای کار برای بدحجابان را می دهد بلکه اینگونه می گوید: “فکر میکنم که پس از هفت سال تحمل ما هم تمام بشود. مردم حزب اللَّه چند بار طغیان کردند و در خیابانها ریختند تا اینکه وزیر کشور و دیگران از همین تریبون نمازجمعه خواهش کردند و به آنها (حزب اللَّه) وعده دادیم که اینها خودشان آدم میشوند؛ ولی باز میبینیم مثل اینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند. البته شورای عالی قضایی یک پیش نویس لایحه ای را تهیه کرده است و مقدماتش را فراهم کرده اند و همان طور که ما قبلاً به حزب اللَّه وعده داده بودیم، لایحه ای تنظیم کرده اند و به هیأت دولت فرستادهاند که به مجلس خواهد آمد، که همین روزها مناطقی را برای بازسازی خانمها و آقایانی که دچار مرحله ای از فساد اخلاقی هستند در نظر بگیرند.”….کسانی که این کارها را انجام میدهند، تحویل دادگاه های فوری میشوند و دادگاهها، اینها را محاکمه میکنند، و اگر دیدند که مداومت بوده است، آنها را به اردوگاه تحویل میدهند، مدت زمان را هم تعیین میکنند، سه ماه، دو ماه، پنج ماه، یک سال، دو هفته در آنجا بمانند،”
تاکی قرار است با این سخنان خود را در پشت چهره های خوش خط و خال مخفی کنند. پرواضح است که اینگونه روش ها با سیره امام، زمین تا آسمان تفاوت دارد. ای کاش این افراد در یک کلام شفاف و واضح از گذشته ی خود ابراز برائت نمایند و وجود فعلی خود را به جامعه معرفی نمایند تا دچار نفاق نشوند چرا که اقدامات و سخنان امروز اینان حکایت از نفاق است تا صداقت.
ما امید داریم که آقای هاشمی همچنان یار و سرباز انقلاب باقی بماند و فریب اطرافیان را نخورد که برای هوشمندی مثل ایشان بسیار مذموم است که تحت القائات اطرافیان خود قرار گیرد و گذشته ی مثبت خود را پشت پا بزند.
منبع: وبلاگ انصارحزب الله شهرستان دزفول
24فروردین
باسمه تعالی .باعرض سلام وادب -دررابطه با آقای علی اکبر بهرمانی (هاشمی رفسنجانی) همین بس که اگر ازابتداایشان فرددلسوخته و جان نثار انقلاب بوده اند درموضعگیرهای پس از امام خمینی(قدس الله النفس الزکیه) بویژه در دوفتنه 78 و88 هرآنچه را که آبادکرد از ریشه سوزاند و خشکاند .البته بنده نظردیگری دارم که با طرح چندسوال آنرا به قضاوت ملت شریف ایران می گذارم . 1 – درآن مقطع حساس ترورها و نقشه هایی که بوسیله گروه تروریستی فرقان یا منافقین اجرا میشد چگونه در چند مرحله نقشه ترور ایشان جان سالم به دربردند؟ 2 – کلمه ویا اصطلاح آزادی ازدیدگاه ایشان که خودرا مرجع می داند به چه معنا ومفهومی می باشد؟ 3 – دراسلام آیا محاکمه بین افراد عادی و مسوولان نظام و وابستگانشان باید دارای تفاوت باشد؟ 4 – چه عملکردی باعث شد تامقام عظمای ولایت ایشان را ازامام جمعه موقت کنار بزنند؟ آیا خدای نکرده ایشان بعلت کهولت سن دچار سندرم آلزایمر شده اند؟ وسوالهای بسیاردیگر .بهرحال بنده معتقدم که دستهایی درکار است تا بتوانند دوباره ایشان را مطرح نموده تا شاید چشم دشمنان داخلی و خارجی انقلاب کور پست قائم مقامی رهبری را بدست بیاورد .ملت فهیم وشهید پرور ایران مواظب جنگ روانی دشمنان داخلی که با همنوایی بیگانگان در راستای نضییع شخصیتهای واقعی و ولایی درحال برنامه ریزی است باشند . دشمنان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان همچون در دوران اصلاحات درحال برنامه ریزی دقیق هستند و این امر مهم نقش دلسوزان به انقلاب را پررنگتر و احساس مسوولیتشان را بیشتر می نماید .ومن الله التوفیق