بسمه تعالی
به مناسبت فرا رسیدن روز مقاومت و پایداری و روز دزفول سروده ی حماسی از استاد محمد صادق محقق به دستمان رسیده که به حضور شما تقدیم می گردد:
دژ جاودان
کنون کز سقوط سریر ستم شده شَرِّ اوباش و اشرار کم
ز دزفول باید سخن یاد کرد سرودی صمیمانه انشاد کرد
زهی شهر با شوکت و اعتبار شرف را دژ تا ابد پایدار
زهی خاستنگاه مردانِ مرد دیار دلیرانِ دشت نبرد
به اقلیم دین صاحب آبرو گل دوستان خارچشم عدو
به وصفش بفرمود روح خدا که کرده به دین دَین خود را ادا
دژی حافظ حرمت داد و دین نمونه چو گُردان ایران زمین
ز آزادگان است اینجا سخن جوانان دین باورِ خط شکن
و زآن مردمان صبور و رشید کز ایشان ستوهیده خصم پلید
ز بیداد آن دشمن کینه ور ستم پیشه ی از خدا بی خبر
فرو ریخت بر او کران تا کران بسی موشک و توپ و بمب گِران
چه شبها که صدام دون تا سحر ببارید بر فرق مردم شرر
به ضرب دو صد اژدر آتشین بسی خانمان کرد نقش زمین
بسا شیرخواران در آغوش مام که بستر شد از خونشان لاله فام
چه گلهای نورس که پرپر شدند چه تن ها که بی دست و بی سر شدند
بدنهای نیکوتر از جان پاک زآوار آتش بَدَل شد به خاک
بناهای افراشته شد نگون عزیزان تپیدند در خاک و خون
بسی سبز پوشیده ی حجله گاه که یک دم بَدَل شد به خاک سیاه
بسی رخت نو بر تن طفل شاد که گردید بازیچه ی دست باد
سر و دست و پای بنهای پاک پراکنده می گشت در خون و خاک
در آن هشت سال دفاع از وطن وطن برگزیدند بر جان و تن
دفاعی دلیرانه کرده تمام ز ایران و از آرمان امام
شماری از این شهر گشته شهید که از دو هزار است ششصد مزید
چو سر زنده می ماند شهر شهید فرو مُرد امّید خصم پلید
خروشان چو سیل و مقاوم چو کوه دل سنگ دشمن از آنان ستوه
کنون نیز این قوم، جان بر کف اند به میدان ایثار صف در صف اند
شاعر: دکتر محمد صادق محقق
با تشکر از استاد گرانقدر دکتر محقق بسیار زیبا و تاثیر گذار بود