این بخش از سخنان ایشان به طور آشکار منطق قراردادهای جدید نفتی را که با توجیه “انتقال فن آوری” قرار است برای سالیان طولانی چاه های نفت ایران را در اختیار شرکت های غربی قرار دهد، رد کرد چرا که هر ناظر منصفی که کوچکترین اطلاعی از مدل جدید قراردادهای نفتی داشته باشد می داند که این مساله در صورت تحقق به سبک آنچه آقایان روحانی و زنگنه در سر دارند، نه تنها به معنای نقض استقلال اقتصادی کشور و عقب گرد به قبل از دوره ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 است، بلکه خسارت های بزرگ تر و طولانی تر از برجام را برای کشور در درازمدت به ارمغان خواهد آورد.
امیرحسین ثابتی- رجانیوز: سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در بیست و هفتمین سالگرد وفت امام خمینی حاوی نکات بسیار مهم ریز و درشتی بود که در این نوشتار، 6 برداشت از محورهای راهبردی بیانات ایشان ارائه می گردد:
1. راز تاکید رهبر انقلاب بر مفهوم “انقلابی” چه بود؟/ چه کسی از پایان دوره انقلاب و بازتعریف این مفهوم سخن گفته است؟
بخش قابل توجهی از سخنان رهبر انقلاب در این مراسم مربوط به کلید واژه “انقلاب” و “انقلابی” بود، مفهومی که در سه سال اخیر توسط بسیاری از دولتمردان از جمله رییس جمهور مورد حمله قرار گرفته و عملا فضا به گونه ای مدیریت شده تا این واژه و منتسبان به آن در حاشیه قرار بگیرند.
نزدیک ترین حملات رییس جمهور به مفهوم واژه انقلابی نیز سخنان یک ماه قبل او در جمع معلمان بود که با استناد نادرست به بخشی از سخنان شهید مطهری در ابتدای انقلاب، نتیجه گرفت ما به دنبال “اسلام انقلابی” نیستیم و این مساله را باید از کودکی و دوران دبستان به دانش آموزانمان یاد بدهیم.
این سخنان روحانی در شرایطی بیان شد که ابتدای انقلاب که جریان های چپ و مارکسیست که از کلمه “اسلام انقلابی” برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می کردند، شهید مطهری در جدال با آنها معتقد بود انقلاب اسلامی در دل خود حاوی اسلام انقلابی به معنای واقعی کلمه نیز هست و البته سالها بعد نیز که جریان چپ در اثر تحولات مختلف فکری- سیاسی به حاشیه رانده شد، کلمه “اسلام انقلابی” هم در بیانات امام از جمله در منشور روحانیت (اینجا) و هم بعد از آن به کرات در صحبت های رهبر انقلاب به کار رفت و با این اوصاف مشخص است چرا حسن روحانی ماه گذشته برای مخدوش کردن مفهوم انقلاب و انقلابی، با استناد نادرست به بخشی از سخنان شهید مطهری در یک برهه خاص، درصدد تخطئه این مفهوم بر آمد.
وی هم چنین در 18 بهمن ماه سال 94 نیز با تشکیک درباره مفهوم و معنای انقلاب خواستار بازتعریف آن شده بود:
“ما در آستانه روز پیروزی انقلاب هستیم و هنوز در مفاهیمی از انقلاب اجماع نظر نداریم! 37 سال از بهمن 57 گذشته و فکر میکنم هنوز هم نیاز است که ما انقلاب را معنا کنیم و انقلابی بودن را تفسیر کنیم که چه کسی انقلابی است و انقلاب به چه معنا است و تداوم راه انقلاب چیست!”
و این در حالی است که روحانی دقیقا 10 سال قبل در بهار 1385 نیز طی مقاله ای که از وی در نشریه تخصصی راهبرد که تحت نظر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد، صادقانه و صریح نگاه خود درباره انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و اولویت دومی بر اولی، اینطور توضیح می دهد: “در واقع انقلاب کردیم تا به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر نباید به گذشته رجعت کنیم.”
لذا بیراه نیست اگر تصور کنیم علت تاکید محکم و پرداختن مفصل روز گذشته رهبر انقلاب به مفهوم انقلاب و انقلابی گری، پاسخ محکم به جریانی غیر انقلابی بود که در همه این سالها تلاش خود را برای تحریف، مخدوش و به حاشیه راندن این مفهوم عمیق بکار بسته اند.
2. چرا رهبر انقلاب بار دیگر هر نوع مذاکره با امریکا برای مسایل غیر هسته ای را رد کردند؟/ وقتی مسئولان مخالفتی نداشتند و رهبری مانع امر شدند!
نکته قابل توجه دیگر اشاره ایشان به درخواست امریکایی ها برای مذاکره با ایران درباره موضوعات دیگر و غیرهسته ای از جمله مسایل منطقه بود. رهبر انقلاب در این باره فرمودند:
“گاهی هم با تملّق حرف میزنند؛ گاهی به انسان نامه مینویسند که شما بیایید -با ما که آمریکا هستیم- مسائل جهانی را با مشارکت یکدیگر حل کنیم؛ در این قالب با انسان حرف میزنند؛ انسان در اینجا ممکن است دچار وسوسه بشود که برویم با یک ابرقدرتی در حلّ مسائل بینالمللی همکاری کنیم؛ در ادبیّات نامهنگاری رسمی دیپلماتیک، اینجوری حرفزده میشود امّا باطن قضیّه این نیست؛ باطن قضیّه این است که او یک نقشهای دارد؛ میگوید شما بیا در نقشهی من، بیا در آن میدانی که من ترسیم کردهام بازی کن؛ نوع بازی را هم او معیّن میکند. اینکه ما در قضایای منطقه، در قضیّهی سوریه، در قضایای شبیه سوریه حاضر نشدیم در ائتلاف بهاصطلاح آمریکایی وارد بشویم -با اینکه بارها گفتند، تکرار کردند، خواستند- علّت این است … اگر جمهوری اسلامی اینجا خام بشود، وارد بازی آنها بشود، معنایش این است که جدول کاری آنها را پُر کرده است؛ این خلاف استقلال کشور است.”
این سخنان مهم رهبر انقلاب جدای از آنکه رد صریح مفهوم برجام 2 و 3 و … بود، نکته مهم دیگری را نیز در دل خود دارد که برای درک آن باید سخنان ایشان در شهریور 93 هنگام مرخصی از بیمارستان را بازخوانی کرد، آنجا که گفتند در روزهای گذشته مقامات امریکایی درخواست مذاکره با ایران بر سر برخی مسایل منطقه را مطرح کرده اند و برخی مسئولان نیز مخالفتی نکردند! و بنده این مساله را رد کردم:
“همان روزهاى اوّلى که مسئلهى داعش در عراق پیش آمد، آمریکایىها بهوسیلهى سفیرشان از سفیر ما در عراق درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگى کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضى از مسئولین ما هم حرفى نداشتند، من مخالفت کردم؛ گفتم در این قضیّه، ما بخصوص با آمریکا همراهى نمیکنیم؛ چون اینها خودشان دستشان آلوده است.”
لذا این اظهارات را اگر کنار صحبت های متعدد آقایان روحانی، ظریف، عراقچی و دیگر مسئولان دولت فعلی قرار دهیم که اکنون نیز به دنبال مذاکره با امریکا درباره مسایل غیر هسته ای از جمله سوریه و منطقه هستند، به خوبی مشخص می شود مخاطب این دست از هشدارها و سخنان رهبر انقلاب کیست؟ زیرا در آخرین مورد کمتر از دو هفته قبل بود که عراقچی در دیدار با گروه دوستی_پارلمانی حزب لیبرال دموکرات ژاپن گفته بود: “معتقدم الگوی مذاکرات و رویکرد برد -برد که در حل مساله هسته ای ایران دنبال شد می تواند در سایر مسائل منطقه همچون سوریه، یمن و عراق بکارگرفته شود.”
3. از هشدار صریح رهبر انقلاب نسبت به ادغام اقتصاد ایران در بازارهای جهانی تا افتخار روحانی برای عضویت ایران به عنوان عضو ناظرwto
بخش بسیار مهم دیگر در سخنان رهبر انقلاب اشاره ایشان به لزوم حفظ “استقلال” کشور در عرصه های مختلف از جمله اقتصاد بود که ایشان ضمن رد منطق ادغام در بازارهای جهانی و امتیاز ندانستن این مساله برای ایران، در عمل منطق اقتصادی دولت یازدهم و در سطح کلان تر منطق اقتصادی تکنوکرات ها و لیبرالهای وطنی را رد کردند.
نکته قابل توجه اینجاست که حسن روحانی در کتاب خاطرات هسته ای خود از قرار گرفتن ایران به عنوان عضو ناظر در wto سازمان تجارت جهانی در دوره اصلاحات در ازای عقب نشینی و تعلیق هسته ای ایران در آن سالها به عنوان یک دستاورد بزرگ یاد می کند و تلاش دولت فعلی برای ادغام ایران در اقتصاد جهانی و حضور پر رنگ روحانی و ظریف در اجلاس سالانه داووس در سه سال گذشته در کنار ده ها بار موضع گیری صریح مشاورین رییس جمهور از مسعود نیلی تا محمود سریع القلم مبنی بر لزوم پیوستن ایران به جریان اقتصاد جهانی نیز نشان می دهد که هدف گذاری اقتصادی دولت فعلی تا چه اندازه با پیشرفت واقعی برای اقتصاد کشور فاصله دارد.
و همه اینها روند طبیعی سیاست ورزی دولت روحانی درعرصه دیپلماسی است، چرا که وقتی کدخدایی امریکا در عرصه سیاست خارجی پذیرفته شود و به آن به عنوان نقض استقلال کشور نگاه نشود، به همان دلیل طبیعی است که کدخدایی امریکا برای اقتصاد جهانی هم پذیرفته شود و عضویت در سازمان های جهانی اقتصادی با محوریت امریکا حتی به عنوان یک دستاورد تلقی شود!
4. هشدار برای اولین بار نسبت به قراردادهای جدید نفتی؛ جوانان ما که در هسته ای پیشرفت کردند نمی توانند چاه های نفت را به تولید بهتر برسانند؟
بخش دیگری از سخنان مهم رهبر انقلاب که در ادامه موضوع “استقلال اقتصادی” کشور مطرح شد، اشاره مستقیم ایشان برای اولین بار به ipc یا همان قراردادهای جدید نفتی بود. ایشان فرمودند:
“همهی تصمیمهای بزرگ اقتصادی باید در ضمن اقتصاد مقاومتی تعریف بشود. فرض کنید ما با فلان کشور قرارداد معاملهی بازرگانی یا صنعتی میبندیم؛ باید معلوم بشود که این در کجای اقتصاد مقاومتی قرار میگیرد. اینکه ما خیال کنیم رونق اقتصاد کشور صرفاً با سرمایهگذاری خارجی تأمین میشود، خطا است. سرمایهگذاری خارجی البتّه چیز خوبی است امّا این یکی از خانههای جدول اقتصاد مقاومتی را پر میکند. مهمتر از سرمایهگذاری خارجی، فعّال کردن ظرفیّتهای درونی و داخلی است. اینکه ما همهچیز را موکول کنیم به اینکه خارجیها بیایند اینجا سرمایهگذاری کنند، نه. گاهی گفته میشود که فنّاوریهای نو را میآورند؛ خیلی خوب، عیبی ندارد؛ موافقیم که فنّاوری نو را بیاورند؛ البتّه اگر بیاورند! اگر هم نیاورند، من گفتم که این جوانان ما که در زمینهی نانو پیشرفت کردهاند، در زمینهی هستهای پیشرفت کردهاند، در زمینهی ساختهای فنّاوری پیچیده پیشرفت کردهاند، در بسیاری از زمینهها جزو پنج، شش، ده کشور اوّل دنیا قرار گرفتهاند، اینها نمیتوانند چاههای نفت ما را به تولید بهتر برسانند؟ یا پالایشگاههای ما را اصلاح کنند؟ یا فرض بفرمایید که بخشهای دیگری را که مورد نیاز ما است که محتاج فنّاوری جدید خارجی هستیم درست کنند؟”
این بخش از سخنان ایشان به طور آشکار منطق قراردادهای جدید نفتی را که با توجیه “انتقال فن آوری” قرار است برای سالیان طولانی چاه های نفت ایران را در اختیار شرکت های غربی قرار دهد، رد کرد چرا که هر ناظر منصفی که کوچکترین اطلاعی از مدل جدید قراردادهای نفتی داشته باشد می داند که این مساله در صورت تحقق به سبک آنچه آقایان روحانی و زنگنه در سر دارند، نه تنها به معنای نقض استقلال اقتصادی کشور و عقب گرد به قبل از دوره ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 است، بلکه خسارت های بزرگ تر و طولانی تر از برجام را برای کشور در درازمدت به ارمغان خواهد آورد که فقط هم در عرصه اقتصادی محدود نخواهد بود وضررهای پرشمار آن به حیطه های دیگر از جمله مسایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز تسری خواهد یافت. (برای دریافت اطلاعات بیشتر اینجا را بخوانید)
5. رهبر انقلاب: حساسیت مقابل دشمن یک شاخص مهم است/ ظریف: ایران و امریکا اختلاف دارند اما این اسمش دشمنی نیست!
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود موضوع حساسیت در مقابل دشمن را به عنوان یک شاخص مهم انقلابی بودن توصیف کردند و در ادامه با گلایه از کسانی که اصل وجود دشمن و دشمنی کردن آن با انقلاب اسلامی را زیر سوال می برند، گفتند: “بعضی اصل دشمن را انکار میکنند. وقتی ما میگوییم دشمن داریم، میگویند «آقا، شما دچار توهّمید؛ توهّم توطئه». خود این مطرح کردن توهّم توطئه، بهنظر ما یک توطئه است؛ برای اینکه حسّاسیّتها را کم کنند میگویند: «آقا، دشمن چیست، کدام دشمنی؟» واضحترین چیزها را انکار میکنند!”
جدای از اینکه یافتن مصادیق بزک کردن امریکا در داخل کشور و کسانی که اساسا اعتقادی به دشمنی امریکا ندارند، کار ساده ای است و با یک مرور سریع بر رسانه های مختلف جریان های روشنفکری و رسانه های حامی دولت می توان لیست پرشماری از آن ها را آماده کرد، شاید یکی از مهم ترین رجل سیاسی فعلی کشور که پیش از این صراحتا در کتاب خاطرات خود تاکید کرده امریکا را دشمن ایران نمی داند، محمد جواد ظریف است.
ظریف در دو قسمت از کتاب خاطرات خود تحت عنوان “آقای سفیر”، نگاه خود نسبت به مفهوم دشمن را صادقانه توضیح می دهد و میگوید:
“من تلاش میکنم هیچگاه از واژه دشمن استفاده نکنم.” صفحه 88
یا
“ما اختلافات اساسی با امریکا دﺍﺭﯾﻢ، ﻫﻤﺎﻥﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﻤﻨﯽ نیست.” صفحه 358
لذا توجه در این مساله نشان می دهد اختلافات جریان انقلابی با جریان غیر انقلابی و لیبرال در عرصه سیاست خارجی قبل از آنکه حتی ایدیولوژیک و فکری- معرفتی باشد، ناشی از تضاد دو نگاه “واقع گرایی” و “خیالبافی” در عرصه سیاست خارجی است، جریان واقع گرایی که دشمنی های امریکا را به مثابه یک امر بدیهی می بیند و منکر نمی شود و جریان خیالبافی که قایل نیست نام 37 سال تحریم، کودتا، حمله نظامی، ترور و … دشمنی است!
6. لزوم تلاش برای فهم عمومی تجربه “برجام”/ ملتی که حافظه تاریخی اش کوتاه است باید تاریخ را دوباره تجربه کند!
و در نهایت آخرین بخش ازسخنان رهبر انقلاب که باید به آن توجه ویژه ای شود، تاکید ایشان نسبت به “تجربه” برجام و مذاکرات هسته ای بود. ایشان فرمودند:
“تجربهای ما در مذاکرات هستهای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هستهای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱+۵، و حتّی جداگانه با آمریکاییها مذاکره کردیم برای قضیّهی هستهای؛ برادران ما، فعّالان پرتلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد- یک تعهّداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، ولی آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه میکند؛ تا الان دبّه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه. حالا خیلیها قبل از این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: در هر زمینهی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همهی زمینهها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّهای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرفنظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد.”
اهمیت این بخش از سخنان رهبر انقلاب آنجاست که اساسا فلسفه اجازه دادن ایشان به دولت و تیم مذاکره کننده جدید برای مذاکره با امریکا در سطح وزرای خارجه برای اولین بار بعد از انقلاب، کسب همین تجربه برای ملت و افرادی بود که تصور می کردند با مذاکره با آمریکا تحول مثبتی در وضع اقتصادی کشور بوجود می آید.
پیش از این رهبر انقلاب بارها از عدم خوشبینی نسبت به عاقبت مذاکره با امریکا سخن گفته بودند و حتی در 12 آبان 92 یعنی دقیقا چند روز قبل از توافق ژنو، در سخنانی بسیار مهم علت اجازه مذاکره با آمریکا را همین مساله توصیف کرده بودند؛ یعنی افزایش ظرفیت فکری ملت و کسب تجربه برای بخشی از مردم و مسئولانی که تصور می کرد با مذاکره با آمریکا مشکلاتش حل خواهد شد:
“یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است – که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد – این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنی سازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنی سازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را – که البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن … بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد بداند چه اتّفاقی دارد میافتد تا بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب – از روی سادهلوحی – نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.”
منبع: سایت رجانیوز