اولین پاسدار دزفولی که در عملیات بیت المقدس یک دستش قطع شد و با همان حال دست بریده را با خود به عقب حمل کرد و سپس تا پایان جنگ با یک دست به عنوان فرماندهی واحد توپخانه ی لشکر 7 ولیعصر (عج) در جنگ باقی ماند و در پایان جنگ به سنگر دانشگاه راه یافت و مهندس شد و در خاتمه بر اثر ترکیدن اپانتیس خود، به دیار باقی شتافت: مهندس شهید علی رنگ، متولد 1339
در ساعت 2 بعدازظهر روز سوم خرداد 1361، پس از 24 روز رزم بی امان، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار الله اکبر بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده ی خرمشهر به اهتزاز درآمد و این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود پس از 578 روز(19 ماه) اسارت بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت.
رزمندگان اسلام در اولین اقدام نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند خبر آزادسازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت مسلمان ایران را که مدتها در آرزوی شنیدن چنین خبری بودند غرق در شادی و سرور کرد و امام خمینی (ره) آزادی خرمشهر را فوق تصور انسان خواند و فرمود: فتح خرمشهر فتح سرزمین نیست فتح ارزشهای اسلامی است و خرمشهر را خدا آزاد کرد. شما رزمندگان اسلام دست قدرت حق بودید که از آستین شما بیرون آمد.
در این عملیات فررزندان غیور دزفول در قالب گردان و گروهان شرکت داشتند. برادر پاسدار علی رنگ که به عنوان نیروی تکاور و تیر انداز در گردانهای رزمی شرکت داشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره ی بعثیها دست چپ او از ناحیه آرنج قطع می شود او با دست دیگرش دست قطع شده را گرفته در حالی که اسلحه به گردنش آویزان بودبا دویدن به عقب بر میگردد و خود را به نیروهای امدادگر میرساند، از او سوال کردم چرادست قطع شده را با خود به همراه آوردید: میگفت اول اینکه اعضای قطع شده مومنین حرمت دارد و نباید در بیابان رها شود، دوم اینکه فکر میکردم و امیدوار بودم که پزشکان ایرانی بتوانند دوباره آن را به بدنم پیوند دهند. اما خونریزی زیاد و زخم عمیق مانع پیوند شد. برادر علی رنگ پس از این واقعه جبهه را رها نکرد و تا پایان دفاع مقدس به عنوان فرمانده واحد توپخانه در لشکر 7 ولی عصر (عج) در جبهه ها باقی ماند و پس از پایان جنگ در سنگر علم و دانش وارد شد و لیسانس گرفت سپس درجه سرداری گرفت. سرانجام بر اثر بیماری آپاندیس دار فانی را وداع نمود و با اشک و ناله مردم غیور دزفول و همرزمانش و در کنار شهدای 8 سال دفاع مقدس آرام گرفت.
راوی: غلامحسین سخاوت
منبع: برگزفته از کتاب اولین ها اثر غلامحسین سخاوت