پای عشق
شهیدان نورعلی زاده گندم و حمید گیمدیلی
لَیْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ «توبه 91 »
بر ناتوانان و بیماران و فقیران که خرج سفر (و نفقه عیال خود را) ندارند گناهی بر ترک جهاد نیست هرگاه که با خدا و رسول او خیرخواهی و اخلاص ورزند (که این کار نیکوست و) بر نیکوکاران عالم از هیچ راه حرج و زحمتی نیست و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
– وقتیکه پای عشق در میان باشد، مهم نیست پایت سالم باشد یا ناقص !
– وقتیکه نوای جهاد نواخته میشود، مهم نیست توانا باشی یا ناتوان! حتی اگر خدا عذر حضور ترا پذیرفته باشد.
روزی که جنگ شروع شد و دشمن بر دروازههای شهر رسید و ما تصور میکردیم با کو تل مولوتف می شود جلوی او ایستاد، مردانی از جنس غیرت ایستادند و مقاومت کردند تا پیروز شدیم …
«نورعلی و حمید» را همه ما خوب میشناسیم، دلاورانی از جنس غیرت و مردانگی با پای معلول!
دوران کودکی این دو را خوب یادم هست، موقع راه رفتن زانوی پای معیوب خود را میگرفتند و تندوتیز چون کودکان سالم میدویدند و بازی میکردند.
شنیده بودم که میگفتند: «معلولیت محدودیت نیست!»
اما معنی این حرف را زمانی فهمیدم که نورعلی بر کوهی از آهن نشسته بود و برای بسیجیان بیپناه در مقابل دشمن، خاکریز میزد و سنگر میساخت. او یک سنگر ساز بی سنگر بود.
شنیده بودم که میگفتند: «تدارکات چی باید آدم دستوپا داری باشد تا بتواند نیروها را سیر کند!»
اما وقتی حمید را دیدم که با یک پای معلول یک گروهان را تدارک میکند و بچهها عاشقانه او را دوست دارند، آن گاه بود فهمیدم که : معلولیت محدودیت نیست …
حالا دیگر خوب میدانید از چه کسانی سخن میگویم، ستارگان درخشان آسمان ذخیره سپاه،
منبع: وبلاگ رهسپار قدیمی