امروز ایران کربلاست
روزهای پایانی جنگ بود، جنگ داشت تمام می شد، شایعات زیادی در بین مردم عرب زبان می گشت. مثل احتمال پذیرش قطعنامه 598 ، صلح بین ایران و عراق، پیروزی عراق و شکست ایران، احتمال حمله اتمی یا شیمیایی به شهرها، زدن مراکز حساس و مهم ایران، بمباران پایتخت، ترور رهبران، تکرار بمباران حلبچه در ایران، سقوط فاو، جزیره مجنون، سقوط دوباره خرمشهر و آبادان، سقوط جبهه های جنوب با بمب شیمیایی، مذاکره دو وزیر خارجه در الجزایر پیرامون قطعنامه 598 … هر روز شایعه ای نو بود ….
امام (ره) پیام دادند و 16 بار فرمودند امروز، (کلمه امروز را بکار بردند)، امروز ایران کربلاست. حسینیان آماده باشید، جهان خواران می خواهند شما را زیر چکمه ها و چنگالهای کثیف خود خرد کنند که حتی آخ هم نگویید.
به پایگاههای مقاومت بسیج دستور دادیم بصورت آماده باش در پایگاه ها بمانند و ثبت نام داوطلبان اعزام به جبهه را به عهده بگیرند و با شایعات به شدت مبارزه کنند و با ماشینهای مجهز به بلندگو در شهر بچرخند و پیام امام را اعلام کنند.
روز مقرر برای اعزام نیرو دیدم فقط یک بسیجی داوطلب که همیشه در جبهه ها بود و شغل مکانیکی داشت لباس رزم پوشیده و آماده اعزام، خود را معرفی کرد و گفت: فقط دو هزار تومان به من بدهید تا به خانواده ام بدهم تا امرار معاش کنند.
وصیت نامه اش را نوشته بود، ما او را اعزام کردیم، آن روز فقط یک نفر به امام لبیک گفت و آن استاد علیرضا عادل پور[1] بود.
ما منتظر اعزام صدهزار نفری بودیم، او رفت و در نبرد با متجاوزین بعثی به درجه رفیع جانباز شیمیایی نایل آمد که هنوز بر اثر ضایعات شیمیایی رنج می برد و هیچ گاه ندیدم گله ای داشته باشد.
چند روز بعد که ایران قطعنامه را پذیرفت و عراق به حملات خود ادامه داد و دوباره به خرمشهر و آبادان هجوم آورد و منافقین زیر پوشش ارتش عراق قصد اشغال تهران را داشتند امام پیام دادند که پذیرش قطعنامه به منزله پایان جنگ نیست و پذیرش آن برای من از جام زهر کشنده تر است، ولی به خاطر مصلحت نظام آن را پذیرفتم.
دشمنان شما قصد دارند انقلاب اسلامی این ثمره خون شهدا را نابود کنندو عزیزان من کمربندها را محکم ببندید که هیچ چیزی تغییر نکرده است.
مردم چنان هجومی به جبهه ها آوردند که ما توان ثبت نام و اعزام آنها را نداشتیم. دشمن تا دیروز روی نیامدن مردم حساب باز کرده بود و امروز حضور مردم همه نقشه های آنها را بهم ریخت و انتقام سخت الهی از منافقین کوردل و بعثی ها در عملیات مرصاد گرفته شد و دل امام و خانواده شهدای 7 تیر و خانواده های شهدای جنگ تحمیلی و رزمندگان و ملت ایران شاد شدند و صدام و اربابانش نومیدانه به مرزهای بین المللی بازگشتند و قطعنامه 598 را رسماً پذیرفتند.[2]
[1] برادر علیرضا عادل پور، رزمنده و جانباز 8 سال دفاع مقدس بسیج دزفول
[2] راوی؛ غلامحسین سخاوت
سلامودرودبررزمندهدلاوراستادعلیرصاعادلپورشهیدزندهیاورحقیقیامامورهبریخدابهایشانسلامتیوبهحاجیسخاوتوشماحاجناصرایرمیاجردنیاواخرتعنایتفرمایدفرهی
Thank you!!1