Tag Archives: رزمندگان اندیمشک

« یک دل ، یک دفترچه »

دفترچه کوچک و زیبایی همیشه همراهش بود، خیلی کنجکاو شدم که ببینم در آن دفترچه با خط زیبایش چه می نویسد. یک روز با اصرار زیاد توانستم راز آن دفترچه همیشه همراه را دریابم. «محمدرضا» با چشمانی بارانی گفت: این دفترچه اعمال و کردارم است، هر وقت غیبت یا حرف …

Read More »

انفجار در گذرگاه، خاطرات عملیات والفجر مقدماتی(قسمت سوم)

هر طوری بود حرکت خود را به سمت عمق منطقه ای که در اشغال دشمن بود آغاز کردیم و خودروهای زرهی پشت سر هم با غرش فراوان و گرد و خاک بسیار زیاد از محل معبرهای پاکسازی شده و رخنه به وجود آمده می گذشت. مسافت زیادی از خط شکسته …

Read More »

آنروز که مجروح شدم (3)

بنام خداوند بلند مرتبه احساس راحتی داشتم گوئی هیچ دردی ندارم با اینکه در باسنم حفره بزرگی براثر اصابت نارنجک تفنگی دشمن ایجاد شده بود و فک راستم از موج انفجار پاره شده بود اما دردی نداشتم، چند لحظه بعد صدای شلیک یک گلوله از کلانشینکف را شنیدم بلافاصله در …

Read More »