شاید10 تا 15 روز از عملیات والفجر 8 گذشته بود که من از بنه قسمت خدمات فنی و مهندسی در منطقه ی عملیاتی فاو به بنه ی عقب در روستای چوئبده آمده بودم تا نیازمندی بنه ی جلو را تهیه و به فاو ببرم، امکاناتی مورد نیاز در بنه ی …
Read More »بیاد حسن و حمید
بیاد حسن و حمید چه روز گرم و طاقت فرسایی بود. عرق از سر و روی من و حمید می بارید و پی در پی با چفیه آن را خشک می کردیم. در سنگر نشسته بودیم و فارغ از آن هوای داغ و شرجی با هم حرف می زدیم. آن …
Read More »