سلام بر سید غواصان کربلای ۴ سید جمشید صفویان چند روزی است، کلماتی چون: شهید گمنام، غواص، دست های بسته و کربلای چهار، در محافل و مجالس و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نقل می شود و حاصل آنها این جمله است: «شهدای گمنام دست بسته غواص عملیات کربلای …
ادامه نوشته »انتخاب خداوند
نفر اول سمت راست حمید مریدی، ستاره ای دیگر از آسمان ذخیره سپاه دزفول انتخاب خداوند در سحرگاه نهم اسفند ۱۳۶۲. حمید در خانواده ای که ایمان و اعتقاد به خداوند متعال در آن موج می زند ، متولد می شود. خانواده اش از نظر مالی ضعیف و مرحوم پدرش …
ادامه نوشته »به بهانه برگزاری مسابقه جوانمرد قصاب، یادنامه شهید عبدالحسین کیانی
مش عبدالحسین، جوانمردترین قصاب شیوه عجیب کسب و کار یک قصاب در دزفول بالانویس اول: اگر نیت کردید پس از شنیدن خصوصیات قصابی که از شیوه ی کسب و کارش خواهم گفت، بروید و از نزدیک ببینیدش و یا از او گوشت بخرید، مجبورید بیخیال ماجرا شوید. باید بروید گلزار …
ادامه نوشته »حاج صادق آهنگران
حاج صادق آهنگران سال ۱۳۶۰ پادگان دوکوهه میعادگاه عاشقان و رزمندگان بسیجی و پاسداران اسلام بود. نیروهای بسیجی از تیپ۳ لشکر۷ ولی عصر (عج) خود را آماده و مهیای عملیات بزرگ فتح المبین می کردند. روزها در حال آموزش رزمی و شبانه به مداحی و نماز شب و راز و …
ادامه نوشته »گریزان از غیبت کردن دیگران
شهید منصورافشارنیا منصور از ستارگان درخشان ستاد ذخیره سپاه دزفول و از پرورش یافتگان مکتب و مسجد امام حسن عسگری (ع) بود. از سن ۱۲ سالگی برای فراگیری و آموختن معارف دینی وارد مسجد شد تا جان تشنه خود را از قرآن و عترت سیراب نماید .استعدادخارق العاده اش در …
ادامه نوشته »انقلاب اشک
عارف جوان شهید عبدالمجید صدفساز بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ سومین روزی است که به جبهه اعزام شده ام، در تمام مدت سه روز گذشته، او را زیر نظر داشته ام. او را نمی شناسم و درعملیات و اعزام های قبلی نیز باهم نبوده ایم، ولی می بینم …
ادامه نوشته »خاطرات عملیات طریق القدس قسمت۹(چزابه ی خونین)
یادم هست یکروز صبح زود بالای سر رزمنده ای که تک تیرانداز عراقی سر او را هدف قرار داده و مغزش سرش بیرون ریخته بود حاضر شدم و مغز او را با باند وگاز به داخل فروکرده و پانسمان کردم اما چیزی که مرا بسیار ناراحت می کرد دوست صمیمی …
ادامه نوشته »نماز،نماز،نماز
تدارکات تسلیحات و مهمات جبهه های پدافندی قبل از عملیات های فتح المبین را بعهده گرفته بود. یکروز در جبهه های شوش و روز دیگر در کرخه و نوبت بعدی در بلتای دشت عباس… کار هر روزش بود که می بایستی به این خطوط پدافندی مهمات وآذوقه و… برساند. کم …
ادامه نوشته »