به دنبال انتشار نوشتار “دست نوشته های منتشر نشده ای از فرمانده ی شهید حسن آیرمی” از عزیزان رزمنده درخواست کرده بودم که ادامه ی خاطرات عملیات والفجر مقدماتی را برایمان ارسال نمایند. که برادر بسیار عزیزم حاج عبدالرحیم پارسافرد که از فرماندهان آن عملیات پر حادثه بوده اند خاطراتشان …
Read More »خدا داد، خدا هم برد
شهید نعمت اله کلول در سال 1361 حدود 10 روز مانده به عملیات والفجر مقدماتی مسئول تسلیحات لشکر 7 ولیعصر (عج) برادر نعمت الله کلول به درجه رفیع شهادت رسیده بود چون من با خانواده شهید هم محله بودم قرار شد که خبر شهادتش را من به خانواده شهید بدهم. …
Read More »دست نوشته ی منتشر نشده ای از فرمانده ی شهید حسن آیرمی
امسال که سال 1392 هجری شمسی است بیش از بیست و هفت سال از شهادت برادر بزرگوارم فرمانده ی شهید حسن آیرمی می گذرد و تا به حال شرایطی برایم فراهم نشده تا تنها دست نوشته و خاطره ی ایشان را منتشر نمایم. اما به لطف خدا فرصتی شد که …
Read More »دسته مستقل و جفا کش مالک
توی جزیره ی مجنون دسته ی ما را انداخته بودند انتهای آن؛ جائی که بچه های تهران و شیراز به آنجا می گفتند: پیچ شهادت؛ اما عباس می گفت: اینجا آخر دنیاست اگر کمی آن طرف تر برویم از کره زمین می افتیم پایین. وسط معرکه افتاده بودیم؛ معلوم نبود …
Read More »معرفی مردی از جنس سرداران دزفول
در این دیباچه از فرمانده ی شهید ی برای اولین بار نام برده می شود که بسیاری از سرداران و فرماندهان دزفول لشکر هفت ولی عصر(عج) نامش را می شناسند اما آن چنان گمنام است که در کمتر خاطره ای نامی از او شنیده شده است. ما قصد داریم پرده …
Read More »