شب را سپری کرده و ظهر روز بعد پیکی از طرف نیروهایی که قبلا” عملیات کرده و به چزابه رسیده بودند آمد و گفت: فرمانده ی ما در آنجا معاونی ندارد ودر آن مقر، نه بیسیم داریم ونه ارتباط با گردان میسر است بنابراین برادر کلولی که به واسطه ضایعه …
مطالعه بیشتر »خاطرات عملیات طریق القدس(6)
به حرکت خود ادامه دادیم در بین راه از بدن شهید جوان کم سن وسالی که رویش مثل ماه بود و روی زمین افتاده بود حمایل بند و تجهیزاتش را در آورده، تنظیم کرده به کمرم بستم و از شر خشابهای که هنوز در جیبم بودند و بسیار مرا …
مطالعه بیشتر »خاطرات عملیات طریق القدس(قسمت اول)
عکس تزئینی است به مناسبت نزدیک شدن به سالگرد عملیات طریق القدس و آزاد سازی شهر بستان در تاریخ هشتم آذر ماه سال 1360 تصمیم گرفتم در چند نوبت خاطرات خود را در رایحه بیاورم. متاسفانه بسیار کم دیده ام که رزمندگان دزفولی که در عملیات بستان حضور داشته اند …
مطالعه بیشتر »