فرمانده دزفولی،محبوب گردان اندیمشک چهره ای صمیمی داشت و رفاقت من با او سابقه داشت… روزی به او گفتم:”مش حمید” چرا برادرت محمدرضا را به گردان خودت نمی آوری؟ گفت: احمد اگر در شب عملیات من و برادرت زخمی شویم، تو چه کار می کنی؟ کدام یک از ما را …
مطالعه بیشتر »