به هر حال عقب نشینی آغاز شد، در حین عقب نشینی و سردرگمی بوجود آمده، دو ملک خیر را خداوند پیش رویمان قرارداد(شهید گرانقدر عظیم محمدی که جانشین عملیاتی لشکر بود و حاج عبدالحسین خضریان، با جیپ مخصوص فرماندهی خودش که چندین ترکش هم خورده بود)با کمک این دو بزرگوار …
Read More »انفجار در گذرگاه، خاطرات عملیات والفجر مقدماتی(قسمت سوم)
هر طوری بود حرکت خود را به سمت عمق منطقه ای که در اشغال دشمن بود آغاز کردیم و خودروهای زرهی پشت سر هم با غرش فراوان و گرد و خاک بسیار زیاد از محل معبرهای پاکسازی شده و رخنه به وجود آمده می گذشت. مسافت زیادی از خط شکسته …
Read More »مستان دلداه قسمت1(خاطرات عملیات والفجر مقدماتی)
به دنبال انتشار نوشتار “دست نوشته های منتشر نشده ای از فرمانده ی شهید حسن آیرمی” از عزیزان رزمنده درخواست کرده بودم که ادامه ی خاطرات عملیات والفجر مقدماتی را برایمان ارسال نمایند. که برادر بسیار عزیزم حاج عبدالرحیم پارسافرد که از فرماندهان آن عملیات پر حادثه بوده اند خاطراتشان …
Read More »