Tag Archives: یسنا! عروسکِ کوچکِ امیر بابا

یسنا! عروسکِ کوچکِ امیر بابا

بالانویس1: برایم گفتند که «یسنا»، بابایش را «امیربابا» صدا می کرده است، پس بهانه ی امیربابا نوشتن هایم تکیه کلام یسنای عزیز است.  بالانویس2: شاید سخت ترین پستی بود که در این چند سال نوشتم. چهار روز طول کشید تا کامل شد. حرف زدن با یک دختر سه ساله. خیلی …

Read More »