خانه / خاطرات شهید / فرا رسیدن سالگرد شهادت شهید حسین عزیزقاسم زاده گرامی باد.

فرا رسیدن سالگرد شهادت شهید حسین عزیزقاسم زاده گرامی باد.

فکر می کنم دانش آموز سال دوم یا سوم راهنمایی بودم .در محله ی خیابان مقداد و خیابان های اطراف. به همراه تعداد زیادی از بچه های محل، روزگار خوب و خوشی داشتیم. بی اغراق می گویم دوران کودکی من به همراه هم سن و سالهایم بسیار عالی و خاطره انگیز بود. من تنها این را نمی گویم دوستان من هم وقتی صحبت آن ایام می آید اشک در چشمانمان جمع می شود. آن دوره، محله ی ما تقریبا شمال دزفول و جزء منازل چسبیده به صحرا بود برای همین بازار بازی های کودکانه بسیار گرم بود. یادش بخیر. اما چه می دانستیم چرخ روزگار تغییر کرده و بهترین های این بچه ها با شهادت مظلومانه اشان آن شور و شوق را با خود می برند و تنها یاد و خاطره ی آنها باقی می ماند. به هر حال این مقدمه ای کوتاه بود برای ورود به خاطره ی اینجانب از شهید بزرگوار حسین عزیز قاسم زاده و به بهانه ی فرا رسیدن سالگرد شهادت این بزرگوار.

   شهید حسین عزیزقاسم زاده

با بچه ها قرار گذاشتیم نمایشنامه ای تحت عنوان ” قیس ابن مسهر صیداوی”. اجرا نماییم. قیس سفیر حضرت امام حسین(ع) به مردم کوفه بود. بنا شد که من نقش قیس را بازی کنم و حسین نقش قاتل قیس را.

در واقعه اصلی، قیس بعد از شهادت حضرت مسلم دستگیر و به علت همراهی نکردن با ابن زیاد او را از بالای قصر به زیر می اندازند و به شهادت می رسانند. اما چون ما امکان این کار را نداشتیم. تصمیم گرفتیم که به جای به زیر انداختن قیس از بالای قصر، صحنه را عوض کرده و شهادت قیس با خنجر انجام شود.

نمایش در بین خیل مردم بسیار عالی برگزار شد و حتی خودمان هم تحت تاثیر جو ایجاد شده توسط نمایش شده بودیم. به قدری نقش ها طبیعی اجرا شد که بنده خدا، حسین شاید احساس کرده بود که همه چیز واقعی است به خاطر همین در انتهای نمایش و حسن ختام آن، حسین با آن حالت جدی و ترسناکش ناگهان خنجرش را به پهلوی من فرو برد. خدا رحم کرد که لباسی که به تن من بود یک مقداری بزرگ بود و خنجر او از پهلوی من رد شده و بدن مرا خراش داد. خلاصه به خیر گذشت و گر نه ما هم شهید آن نمایشنامه می شدیم.

رحمت و رضوان خدای سبحان بر شهید عالی قدر، حسین عزیز قاسم زاده باد. او جوانی متدین سر بزیر آرام و کم سن و سال بود که در تاریخ   ۲۸/۵/۶۲ در پاسگاه زید به شهادت رسید.

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند

روایت فرمانده و همرزم شهید حججی: ماجرای داعشی‌هایی که محسن حججی به هلاکت رساند به …

یک دیدگاه

  1. خدا وند شما را با شهدا محشور بگرداند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.