روزگار عجیبی است ، چهارشنبه گذشته در مراسم کلنگ زنی شرکت کرده بودم . می پرسید کدام طرح قرار بود افتتاح شود ؟ کدام کلنگ زنی ؟ …
هفته گذشته برای کندن مزار ابراهیم کلنگ زدیم و این چهارشنبه مراسم کلنگ زنی محل احداث یادمان شهدای اتوبوس آسمانی گردان بلال بود .
مسئولین شهری ادارات دزفول و آبادان و عده ای از پیشکسوتان و کهنه رزمندگان دوران دفاع مقدس آمده بودند تا هم تجدید عهدی کرده باشند با یاران شهید خود و هم مرهمی بر دلهای دردناک خود بگذارند . دلهایی که این روزها عزادار یکی دیگر از آسمانی های گردان بلال اند .
حاج ابراهیم مقامیان پور
نمی دانیم شاید ابراهیم هم یکی از سرنشینان این اتوبوس آسمانی بود که با تاخیر سوار شد ! شاید اگر ابراهیم آن روز همراه فرمانده شهید محمود دوستانی و دیگر بچه ها برای آوردن وسایل گردان رفته بود ، همان موقع آسمانی می شد و امروز این داغ جگر سوز را بر دل های دوستان نمی گذاشت .
نمی دانیم شاید حالا که ما در این یادمان حاضر شده ایم ارواح مطهر شهدای گردان بلال نیز حاضر باشند ! اگر دقت کنیم با گوش دل می توانیم بشنویم که سید جمشید به حمید کیانی ، محمود دوستانی ، راستی امیر پریان هم هست ، فرمان می دهد که :
نیروها را به خط کنید ! از جلو نظام !
و ابراهیم که ازه از راه رسیده و تنی خسته از جراحات شیمیایی دارد در کنار سید جمشید می ایستد و فعلا لازم نیست در صف و کنار بچه ها بایستد . لازم نیست ابراهیم دست تاول زده خود را تا شانه نفر جلویی خود که حسین انجیری است بکشد !
سلام علیکم
دوست عزیز و گرامی و همیشگی ما
وبلاگ حرم مطهر حضرت سبزقبا(ع) با پنچ پست جدید بروز می باشد
منتظر حضور و نظرات شما هستیم
علیک السلام
به روی جشم