خانه / بر بال ملائک / گریه ی ابرها

گریه ی ابرها

8 شهید غلامعلی اسلامی پور

به پاس گرامی داشت سی امین سال خاکسپاری برادر شهیدم ” غلامعلی “

سبکبال بود و عاشق، پرهیاهو در درون بود و آرام در چهره.

تولد او را همگام با تولد پروانه ها و گلهای ارغوانی رنگ نوشته اند و یادگاری است از « گهواره نشین » روح اله.

۱- در سال های ابتدایی جنگ وارد ذخیره سپاه اندیمشک شد و در کنار جوانان نیک سیرت این دیار از نهال نو رسته عارف مهربان جماران – انقلاب اسلامی – به دفاع پرداخت و در هنگام خوف و خطر– جنگ هشت ساله – با شناسنامه ای دست کاری شده راهی سرزمین نور شد…

۲- یکبار در بلوار راه آهن که در سالهای ابتدای انقلاب و جنگ تحمیلی میعادگاه نماز جمعه بود و فرش گسترده دعای کمیل. همراه با او در صف زمزمه کمیل بودم که آرام خواب دیدگانم را ربود. پس از دعا با دست نوازشش بیدار شدم و مشاهده نمودم که گونه هایش سرشار از اشک است و نمناک از حس خوب خدایی شدن.

۳- زمستان ۶۲ بود که سرمای لرزان در سراپای وجودم رخنه کرده بود ، گوشی تلفن سبز رنگ منزل به صدا درآمد و صدای گرمابخش « غلامعلی » بود که به مادر گفت: عازم مأموریت هستم و مدتی به اندیمشک نخواهم آمد. سه ماهی از ازدواج او گذشته بود که در این مأموریت به آسمان سبز عشق نقب نور زد. او در چزابه و در سرزمین سیراب از شهادت جنوب بمدت ۷ سال میهمان بود و پیکر « مهتاب وش » او در آذرماه سال ۶۹ و در میان حسرت تنها فرزندش و سینه داغدار مادر و همسرش و گریه زلال ابرها در سالروز شهادت بانوی بی مزار حضرت فاطمه (س) بخاک سپرده شد.

” یادش سبز و راهش سرخ “

منبع: وبلاگ روشنای صبح

http://roshanayesobh.blogfa.com/

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

نور امیدی فراز بام شب پیدا شده /// تازه جانی در تن دلمرده ی دنیا شده

بهاران در بهاران    

۲ دیدگاه

  1. سلام
    (شهید مظلوم حبیب مقدم حسین فهمیده دزفول ) تشریف بیاورید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.