Tag Archives: حاج عبدالرحیم پارسافرد

یا صاحب الزمان( عج )ظهور کن

یا صاحب الزمان( عج )ظهور کن نه بخاطر ما که در عافیتیم ، بخاطر مظلومیت اسلام که از همه طرف بر او هجوم آورده اند. یا مهدی ترا بجان مادرت ظهور کن نه بخاطر یا مهدی یا مهدی گوئیهای ما که فقط لقلقه زبان مان شده بلکه بخاطر آنانی که …

Read More »

به بهانه سی و یکمین سالگرد شهدای اتوبوس آسمانی

به بهانه سی و یکمین سالگرد شهدای اتوبوس آسمانی پنجم اسفند یادآور خاطره ای تلخ و فراموش نشدنی برای مردم ولایتمدار و شهید پرور دزفول می باشد. روزی که 34 نفر از بهترین خلق الله ،خرقه دنیا را دریده و بال پرواز را بسوی آفرینش یکتا برای خویش انتخاب کردند. …

Read More »

محمود دلواپسی ها

محمود دلواپسی ها (برای درگذشت غم انگیز حاج محمود پاینده پور) سلام حاج محمود امروز هم مثل روزهای دیگه منتظر پیامهای سازنده ات بودم. من که بهت گفته بودم که از پیامهات استفاده می‌کنم آنها را در گروه خودم نشر میدم. تو که دغدغه ات را  بارها برایم راجع به …

Read More »

گزارشی از یادمان شهدای اتوبوس آسمانی گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج )خوزستان

گزارشی از یادمان شهدای اتوبوس آسمانی گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج )خوزستان همانطوری که در نشریات گذشته به استحضار مردم عزیز ،خیرین محترم و خانواده‌های معزز شهدا رسانده شده: یادمان شهدای اتوبوس آسمانی (شهدای گردان بلال لشکر 7ولی عصر” عج “در روستای ابوشانک آبادان که محل شهادت دسته …

Read More »

خداحافظ حاج علی، آخرش گوی سبقت را ربودی.

دل نوشته ای برای شهید مدافع حرم  حاج علی قربانی خدا حافظ رفیق قدیمی، خدا حافظ رفیق صمیمی خدا حافظ  علی جان، ای به قربان تو و اخلاق نیکوی تو. آخرش گوی سبقت را ربودی از آن روزی که در والفجر مقدماتی شناختمت بال پرواز داشتی روزی که ماشاء الله …

Read More »

اتوبوس آسمانی دزفول در انتظار حمایت/ گلایه دبیر هیات امنا از همکاری نکردن فرماندار و مسئولان و خیران و کمبود اعتبار

اتوبوس آسمانی دزفول در انتظار حمایت/ گلایه دبیر هیات امنا از همکاری نکردن فرماندار و مسئولان و خیران و کمبود اعتبار  میلاد گل داری، همشهری: مهر ۸۳ درخواستی برای سرلشکر «غلامعلی رشید» جانشین ستاد فرماندهی کل قوا مبنی بر ساخت یادمانی برای ۳۴ شهید سرافراز گردان بلال دزفول که بعد …

Read More »

نماز خوف، خاطرات عملیات والفجر مقدماتی(قسمت آخر)

به هر حال عقب نشینی آغاز شد، در حین عقب نشینی و سردرگمی بوجود آمده، دو ملک خیر را خداوند پیش رویمان قرارداد(شهید گرانقدر عظیم محمدی که جانشین عملیاتی لشکر بود و حاج عبدالحسین خضریان، با جیپ مخصوص فرماندهی خودش که چندین ترکش هم خورده بود)با کمک این دو بزرگوار …

Read More »

انفجار در گذرگاه، خاطرات عملیات والفجر مقدماتی(قسمت سوم)

هر طوری بود حرکت خود را به سمت عمق منطقه ای که در اشغال دشمن بود آغاز کردیم و خودروهای زرهی پشت سر هم با غرش فراوان و گرد و خاک بسیار زیاد از محل معبرهای پاکسازی شده و رخنه به وجود آمده می گذشت. مسافت زیادی از خط شکسته …

Read More »

سفیر شوم دشمن(خاطرات عملیات والفجر مقدماتی قسمت2)

تقریبا تمامی کادر اصلی گردان شامل 3 فرمانده گروهان و 3 معاون گروهان و 9 فرمانده ی دسته به همراه جانشین اول گردان و مسئولین اطلاعات، اجبارا در پشت خاکریز خودی در خط مقدم جمع شدیم، کالک عملیاتی روی زمین پهن شده بود و مسئول اطلاعات گردان داشته های خودش …

Read More »

مستان دلداه قسمت1(خاطرات عملیات والفجر مقدماتی)

به دنبال انتشار نوشتار “دست نوشته های منتشر نشده ای از فرمانده ی شهید حسن آیرمی” از عزیزان رزمنده درخواست کرده بودم که ادامه ی خاطرات عملیات والفجر مقدماتی را برایمان ارسال نمایند. که برادر بسیار عزیزم حاج عبدالرحیم پارسافرد که از فرماندهان آن عملیات پر حادثه بوده اند خاطراتشان …

Read More »

دست نوشته ی منتشر نشده ای از فرمانده ی شهید حسن آیرمی

امسال که سال 1392 هجری شمسی است بیش از بیست و هفت سال از شهادت برادر بزرگوارم فرمانده ی شهید حسن آیرمی می گذرد و تا به حال شرایطی برایم فراهم نشده تا تنها دست نوشته و خاطره ی ایشان را منتشر نمایم. اما به لطف خدا فرصتی شد که …

Read More »

حلقه ی وصل

نامش روزبه بود، پدرانش زرتشتی و از تمکن مالی خوبی برخوردار، برخی او را از روستای جی اصفهان وبرخی نیز از رامهرمز خوزستان و برخی دیگر شیرازیش می خواندند، مهم این است که مهر ایرانی بر پیشانی داشت و دلش در سودای رسیدن به یار در سینه می تپید. زبانه …

Read More »

پرواز با یک بال

زمان زیادی نبود که از زندگی مشترکشان می گذشت که خداوند به آنها پسری عنایت کرد ،علی. زندگی به گرمای وجود علی گرمایی دیگر گرفت. هنوزطعم شیرین انقلاب را مزه مزه می کردیم که توطئه های دشمنان و در راس آنها جنگ تحمیلی آغاز شد. علی ششمین بهار خود را …

Read More »

تلنگر

باز از دل بی قراری می کنیم یاد ایام خماری می کنیم یاد یاران خدایی می کنیم می پرستان را دعایی می کنیم نیمه شبها می گساری خوشتر است کاسه گردان لاله های پرپراست هر چند که روزمره گی های زمانه، ما را دروادی فراموشی و نسیان فرو برده، ولی …

Read More »

نماز،نماز،نماز

تدارکات تسلیحات و مهمات جبهه های پدافندی قبل از عملیات های فتح المبین را بعهده گرفته بود. یکروز در جبهه های شوش و روز دیگر در کرخه و نوبت بعدی در بلتای دشت عباس… کار هر روزش بود که می بایستی به این خطوط پدافندی مهمات وآذوقه و… برساند. کم …

Read More »