Tag Archives: لب هاي خشكيده ي فرزانه

لب های خشکیده ی فرزانه

می دانم این نوشتار تکراری است اما به خاطر زیبایی این خاطره مجددا آن را ذکر می کنیم: فکر کردم یکی از جانسوز ترین خاطرات خانواده های موشکی در دزفول را در رایحه بیاورم. هرگز از یاد نمی برم، هنگامی که این حقیر و حاج غلامحسین سخاوت این مصاحبه را …

Read More »