خانه / بر بال ملائک / زندگی نامه سردار شهید رضا پورعابد

زندگی نامه سردار شهید رضا پورعابد

303340_606

به سال ۱۳۳۷ در یکی از محله های شهر دزفول در خانواده ای مؤمن و با ایمان فرزندی متولد شد پدرش که از پیر ارادتمندان به حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) بود فرزندش را رضا نام گذاشت تا الفبای عشق را به ائمه (ع) را از کودکی با گوشت و خونش قرین سازد.

دوران نوجوانی رضا با اوج فساد رژیم ستم شاهی در ایران بود ولی از آنجایی که رضا از طفولیت با نام اهل بیت (ع) و در دامان مادری با ایمان با اصالت رشد و نمو کرده بود باعث شد تا سربلند و روسفید آن دوران را پشت سر بگذراند.

رضا از همان دوران کودکی و نوجوانی وارد جلسات قرائت قرآن و مجالس دینی و خط مبارزه مخفی با رژیم فاسد شاه گردید و در سالهای اوج گیری انقلاب اسلامی در راهپیمایی های مردمی حضوری فعال داشت و به همراه دوستان همفکر و مبارز خودش در محله و مساجد به کادرسازی و جذب جوانان پرداخت و ۲۱ بهار از عمر خود را پشت سر می نهاد که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. رضا از جمله سربازان وظیفه ای بود که به دستور امام خمینی (ره) از پادگان ارتش شاه فرار کرد و به جمع مخالفین رژیم شاه و اردوگاه انقلابیون پیوست.

رضا از همان دوران نوجوانی دارای اخلاقی نیکو و همواره در طلب کسب حلال برای خانواده ی خویش تلاش می کرد و تابستانها در کنار پدرش به ندافی مشغول بود و در تابستانهای گرم دزفول روزه می گرفت و در عزاداری های ماه محرم به عشق سیدالشهدا عاشقانه شرکت می کرد و در عزای مولایش حسین (ع) رخت ماتم می پوشید و در داغ مصیبت های اهل بیت چشمانش اشکبار می شد. و حدیث حریت و آزادگی و حماسه و شهادت را آموخت و مقدمه ای شد تا دل خود را با خدا و اهل بیت (ع) نزدیک سازد و این عشق در دل او مأوا گرفت. رضا در دوران تحصیل خود دانش آموزی مستعد و موفق بود. و همین موفقیت ها او را به عنوان مربی و معلم دیگر دوستانش قرار داده بود.

رضا فردی بسیار خوش اخلاق و مهربان و فریادرس دیگران بود، و همیشه در کمین بود تا گره ای از مشکلات دوستان و فامیل را با سعی و تلاش خود بگشاید او از مسجد آموخت که باید پاک و بی آلایش زندگی کند و فقط به انتهای راه همان مقصدی که خداوند متعال برایش آغوش باز کرده بیندیشد. به همین خاطر تمام این سالها را با حضوری فعال و عاشقانه در جلسات قرآن ونمازهای جماعت گذراند.

غیرت، مردانگی، جوانمردی و عزتمندی دستاوردهای همان جلساتی بود که با تمسک به قرآن به آنها دست یافت.

رضا عمیقاً به حضرت امام خمینی(ره) عشق می ورزید و کوچه به کوچه و خانه به خانه فرد به فرد مسجد به مسجد خیابان به خیابان آشکارا و مخفیانه اعلامیه های امامش را بین مردم و جوانان و خواهران و اهل فامیل و دوستان پخش می کرد. آشنایی او با قرآن و حدیث و آموزه های دینی راه روشنی در برابرش گشود تا بتواند ضمن آموختن مسائل دینی از سن ۱۶ سالگی برای دوستان و آشنایان جلسات قرآن برگزار کند.

رضا با دریا دلی و همت والا و توان بزرگ توانست با مشکلات دست و پنجه نرم کند و از انبوه سختی ها نهراسد و قله های شرف و کرامت را با سلاح صبر و شکیبایی فتح کند.

با آغاز قیام مردم مسلمان ایران رضا با همسالان و جوانان باایمان و مؤمن خود از جمله شهید محمدعلی مؤمن و شهید محمدحسن احمدی هسته هایی مقاومت را تشکیل داد و در راهپیمایی ها و تظاهرات و جنگ و گریز با مزدوران شاه و پخش اعلامیه های امام شرکت داشت و توانست با تلاش و کوشش خویش هم ردیف مجاهدان میدان جهاد گردد و با حسن رفتار و صبوری، نظم در کارها و پاکدامنی و انسانی درد آگاه ارادتمند به مقدسات دینی مورد توجه فرماندهان عالی رتبه سپاه قرار گیرد و از او تقاضای عضویت در راه اندازی سپاه دزفول به همراه دوستان و همرزمانش به عمل آید و رضا از اولین بنیانگذاران سپاه دزفول فردی با وقار و سنجیده شناخته می شد.

رضا توانست با برخورد خوب و اخلاق پسندیده و چهره ای شاد در دلهای جوانان حکومت کند هر کجا بود همه به دورش حلقه می زدند و با رویی خندان و شاد با جوانان و دوستان ملاقات کند نمازش را همیشه به موقع به جا می آورد و به دیگران توصیه فراوان می کرد. به انجام امور دینی و شرعی خصوصاً نماز و روزه و تربیت صحیح افراد که در آخرت باعث رهایی از آتش است جدیت داشته باشد. وی بعد از ۲۶ سال، از تبار مردان نکونامی شد که حیات جاوید او با مرگش آغاز گردید از آنجایی که رضا در یک کانون مذهبی و متدین رشد کرده بود خاندان نبوت را الگوی تربیتی خود قرار داده بود و با علم و آگاهی به قرآن و احادیث اهل بیت (ع) و صبوری و سعه ی صدر به جذب جوانان و پاسداران پرداخت چرا که او یک شیعه واقعی بود و شیعه یعنی پیرو و تابع و مطیع راستین، چیزی که رضا را از دیگران متمایز می کرد صفاتی نظیر عدالت، حق دوستی و وظیفه شناسی و ادای تکلیف، احترام به هم نوع و چهره ی همیشه شاد و خندان که او را به مرد هزار لبخند معروف کرده بود و همه را شیفته خود کرده بود. ادامه دارد…

نگارنده: غلامحسین سخاوت

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

نور امیدی فراز بام شب پیدا شده /// تازه جانی در تن دلمرده ی دنیا شده

بهاران در بهاران    

۲ دیدگاه

  1. برادر زاده شهید

    با سلام و خسته نباشید
    من عمو رضا رو هیچ وقت ندیدم یعنی قبل از تولد من به شهادت رسیدند ولی همیشه به ایشون افتخار میکنم و به تمامی جوانانی که در راه دین و وطن مردانه جنگیدند. امیدوارم که ما جوانان نیز با دین داری و علم آموزی راه آنها را ادامه دهیم تا دین خودمون رو ادا کنیم همچون پدران و مادران مان.
    تشکر از مطلب خوبتون. موفق باشید

    • علیک السلام به رایحه خوش آمدید. خداوند به همه ی ما توفیق دهد راه شهدای عزیزمان را ادامه دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.