خانه / مطالب دوستان / شهید مظلوم حبیب مقدم

شهید مظلوم حبیب مقدم

 lb99asyyprzjd5ah9ym

اولین بار در آسایشگاه گردان عمار حبیب را دیدم. با برادرش عظیم آشنا بودم و البته بواسطه اینکه مادر بزرگوارش خواهر دوست بسیار عزیزم شهید والامقام مصطفی فراوش بود با خانواده آنها کاملا” آشنا بودم اما حبیب را ندیده بودم سن او را به زحمت می توانستی به ۱۴ برسانی نمیدانم چطور از گیر برادران مسئول اعزام نیرو در رفته بود. آن روز عصر در آسایشگاه رو ی تخت مشغول مرتب کردن وسائلش بود به علت شباهت زیاد به برادرش عظیم او را شناختم .خیلی کم حرف بود پاسخ سوالاتم را تلگرافی جواب می داد. کارت و پلاکش را صادر کردم (من مسئول تعاون گردان بودم) و تاکید کردم تمام مشخصاتش را روی لباس هایش بنویسد. همان شب به آسایشگاه ما خشم شب زدند و با نارنجک های صوتی پذیرایی مفصلی از ما کردند. در حین سرو صدا و وحشت بچه ها نمی دانم چه شد که توجهم به حبیب جلب شد معلوم بود قبل از خشم شب در خواب عمیقی بوده است اصلا نمی دانست کجاست نزدیکش رفتم یکی از مسئولین عملیات کنار ما آمده بود و مرتب فریاد می زد برپا …..برپا ………..بخط ….. بیرون. طفلک حبیب هول شده بود و پوتین هایش را پیدا نمی کرد من که حوصله ام از فریاد های آن بنده خدا سر رفته بود داد زدم: بابا دِ مولَت دِش پوتیناشهَ جوره َ!!!! با فریاد من بنده خدا ول کرد و رفت. پوتین های حبیب را پیدا کردیم و به محوطه پادگان آمده و به خط شدیم. از آن شب همش به فکر حبیب بودم که شب عملیات با این سن کم چه خواهد شد. بعدا از بچه ها شنیدم که در پیشروی رشادت های زیادی داشته اما پس از عقب نشینی کسی او را ندیده است. صبح که لیست شهدا و مجروحین را برای تعاون تیپ آماده می کردم چون هیچکس از او اطلاع درستی نمیداد در لیست آمار، ستون مفقود الاثر را تیک زدم.

منبع: وبلاگ سرزمین خاطره ها

http://rezanevesht.blogfa.com/

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

این داستان نمی تواند اتفاقی باشد؛ سه بار کنایه و تقابل جویی با فرمایشات رهبر انقلاب در دو سخنرانی روحانی/ حداقل التزام عملی به ولایت فقیه چقدر است؟!

گروه سیاسی – رجانیوز: بررسی سخنرانی روزهای اخیر رئیس جمهور، پس از بحران خوزستان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.