خانه / بر بال ملائک / خاطره ایی کودکانه با شهید حسین غیاثی

خاطره ایی کودکانه با شهید حسین غیاثی

g3782_2035

با شهید حسین غیاثی در پایه های سوم و چهارم دبستان همکلاس بودم. نمی دانم چه وجه اشتراکی بین ما بود که روی یک میز و نیمکت می نشستیم. یادم می آید در یکی از کلاس های درس علوم اختلافی بین ما ایجاد شد که تا مدتها نقل محفل ما شده و با و جود این اختلاف حاضر به جابجایی از کنار هم نمی شدیم. داستان از این قرار بود که آن روز درس علوم ما در مورد وسایل برقی مورد استفاده در منازل بود. خانم معلم پرسید: بچه ها بجز این وسایل که عکسشان در کتاب وجود دارد اگر وسایل برقی دیگری می شناسید نام ببرید. من بلافاصله نگاهی به کتاب انداختم و چیزهایی مانند اتو برقی ، یخچال و …. عکسشان در کتاب بود. در ذهنم خیلی جستجو کردم بالاخره ناگهان از جا پریدم و گفتم: اجازه خانم؟ شیر جوش برقی!!! این جمله که از دهانم خارج شد حسین در حالی که میخندید یک سُقلمه به پهلویم زد و گفت: شیر جوش برقی ؟ وسیله َ قَحطی بید؟ …….شیر جوش برقی را با خنده آنقدر تکرار کرد که من عصبانی شدم و بی اختیار در کتاب علومش در همان صفحه با خودکار ضربدر بزرگی کشیدم او هم بلافاصله کتاب فارسیم را باز کرد و ضربدر بزرگی در یکی از صفحات آن کشید. این ضربدر در درس (از کجا دانست ) بود. این حادثه باعث شد که تا چند روز با هم قهر باشیم . تا سالها هر جا همدیگر را می دیدیم حسین خنده ایی میکرد و میگفت: شیر جوش برقی!!! من هم خنده ایی می کردم و میگفتم: از کجا دانست!!

عکس ها از وبلاگ گردان بلال 91197_415

شهید حسین خیاط غیاثی در بین ۱۳ شهید والامقام – از چپ به راست ایستاده نفر چهارم

منبع: وبلاگ سرزمین خاطره ها

http://rezanevesht.blogfa.com/

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

نور امیدی فراز بام شب پیدا شده /// تازه جانی در تن دلمرده ی دنیا شده

بهاران در بهاران    

۲ دیدگاه

  1. يار دبستاني

    با سلام افسوس که با شهدا زندگی کردیم اما از شهدا جا ماندیم قدر آن روزها را ندانستیم و بهره کامل نبردیم و امروز باید بنشینیم و دفتر خاطراتمان را ورق بزنیم و مرور کنیم . من و تو بارها به حسرت آنچه که بدست نیاوردیم آه کشیدیم و میکشیم اگر میتوانی در جوابم چیزی بنویس که شاید کمی آرام شوم

    • سلام عزیز جان برادر
      شما می بینید که امام علی ع در نبود یاران وفادارش چه می کشید و چه می گفت. این درد فقط یک تسکین دارد تنها یک تسکین دارد و آن وجود مقدس حضرت ابا صالح(روحی فدا) است که در غیبت ایشان در حضرت آقا سیدعلی خوبان تجلی پیدا می کند. مبتلا بودن در فراغ یاران در دل های ما دامنگیر است، تا روز آخر حیاتمان. اما آنچه امروز اهمیت بسزایی دارد انجام رسالت زینبی است و دیگر هیچ(از قول شهید صالح نژاد) البته کاری است بسیار سنگین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.