خانه / مطالب دوستان / پدرم در خلوت گریه می کرد

پدرم در خلوت گریه می کرد

 واکنش پدران و مادران در داغ فرزندان از قصه های پر رمز و رازی است که بیشتر مواقع خود آنها هم قادر به بیان آن نیستند. بخصوص در مورد شهادت بچه های جنگ آنقدر قصه نانوشته داریم که هر کدام از آنها می تواند مسیر زندگی خیلی ها را عوض کند. روزی با دوستی گفتگو می کردم. قصه شهادت برادرش را گفت که وقتی رفت خنده از خانه ما رفت. می گفت بی تابی می کردیم. پدرم وقتی وضعیت را دید گفت باید صبور باشیم. نباید برای کسی که راه درستی را انتخاب کرده گریه کنیم. این رفیق ما می گفت پدرم این توصیه ها را می کرد اما خودش نیمه های شب بلند می شد و می رفت روی لبه باغچه حیاط می نشست و آرام آرام گریه می کرد. می گفت گریه های پدر خیلی دوام نیاورد. خودش هم رفت جبهه و به فرزندش پیوست.
منبع: وبلاگ دست نوشته ها
http://mmehr.blogfa.com

درباره ی رایحه

همچنین ببینید

این داستان نمی تواند اتفاقی باشد؛ سه بار کنایه و تقابل جویی با فرمایشات رهبر انقلاب در دو سخنرانی روحانی/ حداقل التزام عملی به ولایت فقیه چقدر است؟!

گروه سیاسی – رجانیوز: بررسی سخنرانی روزهای اخیر رئیس جمهور، پس از بحران خوزستان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.