خانه / رایحه (صفحه 17)

رایحه

” جان محمد ” عارف بود . . .

این خاطره ره آورد زیارت اربعین در اردوگاه سردار شهید صالح نژاد (پلاژ چم گلک ) می باشد که از زبان طلبه فاضل شهرمان جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا رضایی – رزمنده گردان حمزه سیدا لشهداء لشکر ۷ ولیعصر(عج) – نقل شده است : عملیات والفجر ۸ در پیش …

ادامه نوشته »

با رزمندگان داوطلب و فاقد مدرک بالینی منصفانه برخورد کنید

     با شروع جنگ تحمیلی بار اصلی دفاع و حضور در جبهه های حق علیه باطل بدوش نیروههای مردمی افتاد نیروهایی که به عنوان بسیجی وارد صحنه کارزار می شدند و حقیقتا از جان و دل مایه می گذاشتند و هر بسیجی وقتی پا در میدان نبرد می گذاشت دوست …

ادامه نوشته »

زرین کار

  در اتاق کار واحد عملیات سپاه مشغول کار بودم، تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم؛ برادر محمد حسین افتخاری زاده فرمانده پادگان قدس دزفول بود، خبری تکان دهنده به من داد، یکه خوردم، خبر این بود؛ غلامرضا شخص زرین کار مربی آموزش، با نارنجک شهید شده است. به …

ادامه نوشته »

سرهنگ پاسدار غلامحسین سخاوت

“سرهنگ پاسدار حاج غلامحسین سخاوت” از فعالان دوران انقلاب و از فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس و نویسنده ی کتابهای “ققنوس جنوب” ، “سرو قامتان”سر دلبران ”  ”اولیها” و جغرافیای حماسی دزفول است که از روزهای پرشور انقلاب در شهرستان دزفول حکایت می کند: دزفول شهری است که مرجع شیعیان …

ادامه نوشته »

دو شهید

اعزام نیروهای سپاهیان حضرت محمد(ص) از سراسر کشور به تهران جهت مانور و رژه ی ۱۰۰ هزار نفری در سال ۱۳۶۵ به خاطر عملیات کربلای ۴ با هدف انهدام نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی غرب اروند و جنوب خرمشهر آغاز گردید و رزمندگان اسلام با هجوم به جزیره ام الرصاص …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس قسمت۱۰(نوازش گلوله)

یک روز گونی های یکی از سنگرهای روی خاکریز بر اثر انفجار گلوله ی خمپاره آتش گرفت و نگهبان آن بی درنگ به پایین آمد و انفجاری دیگر سنگر بعدی را منهدم کرد، تیربارهای دشمن، ابری از تیرهای رسام را بالای سرما پدید آورده صدای گوش خراش آنها ما را …

ادامه نوشته »

سخنی با متولیان مراسم های روز هفتم محرم و اربعین حسینی

بسمه تعالی عکس از سایت مجددز        محرم امسال الحمدالله شاهد تحولی چشمگیر در مراسمات عزاداری حضرت سید الشهدا (ع) در دزفول بودیم. از یک طرف با برنامه ریزی خوب، در روز هفتم محرم و با توجه به مهلت کم اجرای آن، اما شاهد حضور پر رنگ مردم، آن هم …

ادامه نوشته »

تلنگر

باز از دل بی قراری می کنیم یاد ایام خماری می کنیم یاد یاران خدایی می کنیم می پرستان را دعایی می کنیم نیمه شبها می گساری خوشتر است کاسه گردان لاله های پرپراست هر چند که روزمره گی های زمانه، ما را دروادی فراموشی و نسیان فرو برده، ولی …

ادامه نوشته »

وقتی « ماشااله » حرفم را گوش نکرد

شهید ماشااله ابراهیمی « حاج محمد فروتن » بایگانی خاطرات سپاه اندیمشک است. فردی متواضع و آرام که سالهای نه چندان دور مسئولیت های مختلفی را در سپاه اندیمشک داشته است. این خاطره از سینه « حاج محمد » در وبلاگم خواهد درخشید بویژه این روزها که در سالگرد عملیات …

ادامه نوشته »

آخرین روز سید

اینجا فرودگاه آبادان است، سالن فرودگاه شلوغ و عده ای آماده می شوند تا پرواز کنند. این پرواز با پروازهای ذیگر فرق دارد چون این مسافران مقصدشان بهشت است! امروز سوم دیماه سال ۱۳۶۵، اما در برج مراقبت فرودگاه چه خبر است؟ اینجا برج مراقبت یا اتاق فرماندهی گردان بلال …

ادامه نوشته »

سید تکثیر شده است

  ایمان را با تو می شناختیم و ایثار را نیز، هر کس ترا دیده بود خلوص را بهتر می شناخت، دلت شباهت شگفتی به دریا داشت، قبل از آنکه لباس غواصی بر تن کنی هزاران صدف از گوهر خاک گرفتی. عجیب اینکه در خشکی نیز میتوانستی غواصی کنی، در …

ادامه نوشته »

لبخند سید جمشید

من دیشب سید جمشید را در خواب دیدم. سید همیشه و همه جا برایم حاضر است. سید آدم پیچیده ای نبود. ساده بود و بی تکلف. با نیروهایش هم با سادگی برخورد می کرد. او بین خود و بچه های بلال فاصله ای نمی دید اما بچه های بلال خودشان …

ادامه نوشته »

استاد سیدعلی صافی

سلسله جزوات بازخوانی تاریخ انقلاب اسلامی(گفتاراول) شماره ۱ – دولت موقت و بازرگان مهندس بازرگان در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی با پیشنهاد شورای انقلاب و با حکم حضرت امام (ره) به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب گردید و مأمور شد کابینه ی خود را تشکیل دهد. امام (ره) …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس قسمت۹(چزابه ی خونین)

یادم هست یکروز صبح زود بالای سر رزمنده ای که تک تیرانداز عراقی سر او را هدف قرار داده و مغزش سرش بیرون ریخته بود حاضر شدم و مغز او را با باند وگاز به داخل فروکرده و پانسمان کردم اما چیزی که مرا بسیار ناراحت می کرد دوست صمیمی …

ادامه نوشته »

مدفون زیر آوارها

به مناسبت سالگرد اصابت موشک به منزل خانواده ی شهدای آریان پور، و به شهادت رسیدن ۲۳ نفر از عزیزان این خانواده، مصاحبه ای با یکی از بازماندگان این حادثه ی دلخراش، خواهر میترا آریان پور صورت گرفته که توجه شما را به آن جلب می نماییم: آن روز(۶۱/۹/۲۸) عصر …

ادامه نوشته »

مثل شب اول قبر

به مناسبت سالگرد شهادت خانواده ی بزرگوار شهدای آریان پور دل نوشته ای تو توسط حاج محمود آریان پورنگاشته شده که عین آن را در ذیل می آوریم. درس هایی که در زیر آوار در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۶۱ آموختم: – در زیر آوار فکر می کردم که مرده ام و شب …

ادامه نوشته »

شهید علی اردلان

اولین شهید پاسدار که هنگام تکبیر گفتن در جبهه های حق علیه باطل از پیروزی رزمندگان اسلام بر مزدوران بعثی به شهادت رسید. منطقه دشت عباس عملیات غرور آفرین طریق القدس فتح بستان و سوسنگرد به پایان رسیده بود. مردم حزب الله و رزمندگان اسلام با شنیدن خبر پیروزی بر …

ادامه نوشته »

زندگی نامه سردار شهید رضا پورعابد

به سال ۱۳۳۷ در یکی از محله های شهر دزفول در خانواده ای مؤمن و با ایمان فرزندی متولد شد پدرش که از پیر ارادتمندان به حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) بود فرزندش را رضا نام گذاشت تا الفبای عشق را به ائمه (ع) را از کودکی …

ادامه نوشته »

شهید مظلوم حبیب مقدم

  اولین بار در آسایشگاه گردان عمار حبیب را دیدم. با برادرش عظیم آشنا بودم و البته بواسطه اینکه مادر بزرگوارش خواهر دوست بسیار عزیزم شهید والامقام مصطفی فراوش بود با خانواده آنها کاملا” آشنا بودم اما حبیب را ندیده بودم سن او را به زحمت می توانستی به ۱۴ …

ادامه نوشته »

گریه ی ابرها

شهید غلامعلی اسلامی پور به پاس گرامی داشت سی امین سال خاکسپاری برادر شهیدم ” غلامعلی “ سبکبال بود و عاشق، پرهیاهو در درون بود و آرام در چهره. تولد او را همگام با تولد پروانه ها و گلهای ارغوانی رنگ نوشته اند و یادگاری است از « گهواره نشین …

ادامه نوشته »

عاشق و معشوق

       شهید حمید محمود نژاد دانشجوی سال آخر دانشگاه امام جعفر صادق(ع) بود او از دانشگاه اجازه ی اعزام به جبهه های حق علیه باطل را برای عملیات والفجر۸ را می خواست که عده ای از اساتید با رفتن او موافق نبودند به دلیل اینکه او شاگردی ممتاز …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس قسمت ۸(سبحان الله)

یک یا دو روز بعد فرمانده گردان، برادر روغنی را به همراه حدود ۲۵ نفر از برادران گردان جهت جایگزینی نیروها اعزام کردند و بنا بود برادر روغنی به جای مهدی آلاله فرماندهی آن مقر را تحویل بگیرد از دور آنها را مشاهده می کردیم تا به نقطه ای که …

ادامه نوشته »

نماز،نماز،نماز

تدارکات تسلیحات و مهمات جبهه های پدافندی قبل از عملیات های فتح المبین را بعهده گرفته بود. یکروز در جبهه های شوش و روز دیگر در کرخه و نوبت بعدی در بلتای دشت عباس… کار هر روزش بود که می بایستی به این خطوط پدافندی مهمات وآذوقه و… برساند. کم …

ادامه نوشته »

شیطان: طاقت دیدن و تحمل ۶ خصلت آدم را ندارم:

شیطان به رسول خدا (ص) گفت: طاقت دیدن و تحمل ۶ خصلت آدم را ندارم: ۱- وقتی به هم می رساند سلام می کنند. ۲ – با هم مصافحه می کنند. ۳- برای هر کاری ان شاءالله می گویند. ۴- از گناه استغفار می کنند. ۵- ابتدای هر کاری بسم …

ادامه نوشته »

زخم سر منصور دیانی

منصور دیانی از بچه های همیشه خندان محل بود. من هر وقت منصور را می دیدم لبخند می زد. در گردان بلال دزفول از لشکر حضرت ولی عصر مدتی پیک گردان بود اما در عملیات بدر با بچه های گروهان مالک به خط زد. در عملیات بدر من در قایق حاجی …

ادامه نوشته »

زنان نمونه

حملات وحشیانه ی رژیم بعث عراق از طریق هوا و زمین و دریا در مورخ ۳۱/۶/۵۹ به سرزمین عزیز کشورمان آغاز شد. طولی نکشید که شهرهای جنوب و خوزستان زیر بمباران های هواپیما و توپخانه ی بعثی ها قرار گرفتند. منطقه ی شمال شرقی دزفول یعنی اطراف کلوپ ورزشی شهید …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس قسمت ۷(نبرد چزابه)

شب را سپری کرده و ظهر روز بعد پیکی از طرف نیروهایی که قبلا” عملیات کرده و به چزابه رسیده بودند آمد و گفت: فرمانده ی ما در آنجا معاونی ندارد ودر آن مقر، نه بیسیم داریم ونه ارتباط با گردان میسر است بنابراین برادر کلولی که به واسطه ضایعه …

ادامه نوشته »

اولین شهید و یگانه پسر خانواده

اولین شهید و یگانه پسر خانواده، شهید محمدرضا آل عبدی شهید محمدرضا آل عبدی در سال ۱۳۴۰ در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. در دوران نوجوانی در جلسات قرائت قرآان و مراسمات مذهبی شرکت فعال داشت. در آغاز انقلاب اسلامی در تظاهرات ضد رژیم حضوری موثر داشت. بعد از …

ادامه نوشته »

من در این عملیات(والفجر هشت) شهید می شوم.

  اگر کسی حاج احمد را نمی شناخت در لحظه اول دیدار فکر می کرد ایشان با آنهمه رقت قلب و لطافت روح چگونه در عملیاتهای رزمندگان آن هم در نوک پیکان تهاجم قرار می گیرد. با هر رزمنده ای دیدار می کرد لطافت روحش سریعاً به طرف مقابل منتقل …

ادامه نوشته »

زخم های حسن

سیمایش سیمای یک بسیجی بی باک بود. خطوط شادی و خنده قرارگاهی همیشگی بر چهره اش بنا کرده بودند. حتی در سخت ترین لحظات جنگ و عملیات، مزاح و شوخی از لبانش دور نمی شد. همه او را مردی قوی با چهره ای خندان می شناختند. شوخی و مزاح را …

ادامه نوشته »

راز بازگشت حبیب

حبیب مقدم دزفولی از بچه هایی بود که در خانواده ای دین دار و در جلسات قرآن مسجد سید صالح تربیت شد. من در ذهنم خاطرات چندانی از حبیب ندارم جز روابط ما در کودکی و همین جلسات قرآن که برخی وقتها با شیطنت هایی همراه بود یا بازی های قدیمی بچه های …

ادامه نوشته »

برای شهید محمدرضا آل مبارک، شهیدی که طی ۷سال سه بار دفن شد

بالانویس ۱: این پست را بخوانید. از ویژه ترین های الف دزفول است. در پست قبل  از مداح اهل بیت (ع) حاج حسین آل مبارک برایتان گفتم. از ارادت بی حد و حسابش به امام حسین(ع). از رازهای سر به مهری که در صدای محزونش است. حاج حسین حتی خانه …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس(۶)

   به حرکت خود ادامه دادیم در بین راه از بدن شهید جوان کم سن وسالی که رویش مثل ماه بود و روی زمین افتاده بود حمایل بند و تجهیزاتش را در آورده، تنظیم کرده به کمرم بستم و از شر خشابهای که هنوز در جیبم بودند و بسیار مرا …

ادامه نوشته »

بمب روحیه(سردار شهید رضا پور عابد)

خداوند بزرگ را شاکرم که مرا در راهی قرار داد تا بتوانم در کنار برادر عزیز و بزرگوارم، جانباز جنگ تحمیلی ، سرهنگ ناصر آیرمی و با استعانت از خداوند تبارک و تعالی و بذل و عنایت ائمه اطهار(ع) گامی هر چند اندک در شناساندن چهره ی یکی از بندگان …

ادامه نوشته »

بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم.

آنگاه که آبشار مترنم این روایت گوش جانم را نوازش می کرد که: یخرج رجل من قم…”مردی از قم بر خواهد خاست و گرداگرد او را مردانی استوار ایمان چونان پاره های آهن خواهند گرفت که از نبرد ملول وخسته نمی شوند می رزمند ودر نهایت پرچم قیام خود رابه …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس(۵)

آنقدر سرعتش بالا بود که بشدت به ایفای عراقی که قبلا” مورد اثابت قرارگرفته و در حال سوختن بود برخورد کرد و با ناباوری از روی آن گذشته آنرا زیر خود له کرد و تصمیم به فرار داشت که شلیک دقیق یکی از آرپی جی زن ها کار تانک را …

ادامه نوشته »

من حتما در این عملیات شهید می شوم

سال ۵۹با همدیگرآشنا شد یم، موقعی که برای آموزش دوره نظامی سپاه به پادگان الغدیر اصفهان اعزام می شدیم. در واقع این اولین دوره آموزشی نیروهای کادر سپاه دراصفهان بود. قدی رشید، اندامی کاملا مردانه و پایدار، خوش قیافه و با لبخندی بسیار زیبا که دائما برلبانش نقش بسته بود. …

ادامه نوشته »

شهدا حواسشان به ما هست

  قریب به ده سال است که خداوند توفیق پیگیری احداث بنایی بعنوان یادمان شهدای اتوبوس آسمانی گردان بلال دزفول که در۶۴/۱۲/۴ پروازی عاشقانه و عارفانه را بسوی معبود یکتا داشته و عروجی آسمانی پیدا کردند را نصیبم کرده است. هر چند گذشت زمان باعث فراموشی خیلی از حوادث می …

ادامه نوشته »

حسین مادر ندارد کی خاکش می سپارد.

طریق القدس نهم آدر سالروز حماسه آزاد سازی بستان در عملیات ” طریق القدس ” است. اولین عملیاتی که سپاه با تشکیل گردان های رزمی خود توانست با یک سازمان رزم منظم وارد نبرد با دشمن بعثی شود. اولین گردان نیروهای اعزامی دزفول نیز در همین عملیات شکل گرفت که …

ادامه نوشته »

مقاومت اندیمشک در آتش

به انگیزه طولانی ترین هجوم هوایی دشمن در چهارم آذرماه ۶۵ به شهرستان اندیمشک. پلک آسمان از خواب ناآرام شب گذشته سنگین بود و ستاره ها در تابش صبحگاهی خورشید در حال خداحافظی، نسیمی به سرمای آذرماه، استخوان ها را نوازش می داد و اندکی هم می لرزاند. شهر با …

ادامه نوشته »

پدرم در خلوت گریه می کرد

 واکنش پدران و مادران در داغ فرزندان از قصه های پر رمز و رازی است که بیشتر مواقع خود آنها هم قادر به بیان آن نیستند. بخصوص در مورد شهادت بچه های جنگ آنقدر قصه نانوشته داریم که هر کدام از آنها می تواند مسیر زندگی خیلی ها را عوض کند. …

ادامه نوشته »

همه در شطِّ وفا شیوه ی سقا گیریم

 استاد محمد صادق محقق خیز چون حر ریاحی کم دنیا گیریم درس آزادگی از زاده ی زهرا گیریم نفریبیم به ترفند یزیدان زمان بهر اسلام پی عترت طاها گیریم ذلت آن نیست که از دامن ما دست کشند ذلت آن است که ما دامن اعدا گیریم خلق کوفی صفت ار …

ادامه نوشته »

من پسر حاج علی اکبر هستم!

با سلام و خسته نباشید من پسر حاج علی اکبر هستم و ۱۲سال سن دارم من همیشه شاهد دلتنگی ها وتنهایی پدرم بوده ام و به داشتن چنین پدر دلسوز و فداکار افتخار می کنم. راوی: حسین سبزعلی حسن نژاد فرزند حاج علی اکبر رایحه: علیک السلام حسین جان عزیزم …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس(۴) کجا می روی؟ کربلا

امروز هشت آذر ماه سالگرد عملیات غرور آفرین طریق القدس و آزاد سازی شهر بستان در سال ۱۳۶۰ می باشد. ضمن گرامیداشت رشادت ها و ایثارگری های شهدا و سلام و صلوات به ارواح طیبه ی آنها و همچنین سلحشوری جانبازان و ایثارگران در این عملیات، قسمت چهارم از خاطرات …

ادامه نوشته »

فهمیده های دزفول

                                             شهید حبیب جاموسی                             شهید محمدتقی جاموسی   عملیات طریق القدس فتح بستان و سوسنگرد شروع شده بود. رزمندگان اسلام از سراسر کشور به جبــهه ها هجوم آورده بودند و دزفول قهرمان هم این بار فرزندانش را به …

ادامه نوشته »

میدان مین

 شهید عبدالکریم پور مقامی     عراق با انتخاب مناطق جغرافیایی و تقسیم آنها بین یگان های رزمی و در پناه جو تبلیغاتی و در اختیار داشتن ستون پنجم با عبور از پاسگاه های مرزی هجوم خود را آغاز کرد و به دلیل عدم آمادگی نیروهای خودی به راحتی وارد خاک …

ادامه نوشته »

خاطرات عملیات طریق القدس(۳)

  هر چه جلوتر می رفتیم مجروحین بیشتری ما را به خود می خواندند تا اینکه سرانجام به خاکریز و خط دشمن رسیدیم از خاکریز بالا رفته به آنطرف سرازیر شدیم خدایا چه می دیدم روی زمین مملو بود از کشته های عراقی که در هر سو پراکنده بودند آثار …

ادامه نوشته »

از میدان فوتبال تا میدان مین

اولین نفر ایستاده از سمت چپ (سردار شهید عبدالکریم پورمقامی) او برادر کوچک خانواده ی ما بود و من هم خواهر کوچک خانواده، قبل از انقلاب او بازیکن یکی از تیمهای فوتبال بود و علاقه ی زیادی هم به میدان فوتبال داشت. همیشه در اتاق منزلمان او دروازه بان می …

ادامه نوشته »

معرفی مردی از جنس سرداران دزفول

در این دیباچه از فرمانده ی شهید ی برای اولین بار نام برده می شود که بسیاری از سرداران و فرماندهان دزفول لشکر هفت ولی عصر(عج) نامش را می شناسند اما آن چنان گمنام است که در کمتر خاطره ای نامی از او شنیده شده است. ما قصد داریم پرده …

ادامه نوشته »

شجاعت امیر در بستان

آشنایی من با امیر بر می گردد به روزهای اول جنگ. اون روزها دزفول دو بسیج داشت، بسیج مستضعفین و بسیج مردم. ستاد عملیات بسیج مستضعفین، مسجد امیرالمومنین(ع) در خیابان نظامی بود. اولین اعزام نیروی بسیج مستضعفین در دزفول ۳۰ نفر بود. از ستادگفتند: بروید مسجد امیرالمومنین (ع) برای اعزام …

ادامه نوشته »