پایگاه فرهنگی رایحه فرهنگي، اجتماعي، تاريخي، سیاسی
نوشته های مرتبط
صبح بعد از عملیات فتح المبین بود. قرار شد تمام وسایل خود را به منظور شناسایی منطقه به جلو ببریم. تقریباً همه ی برادران بودند، به جز محمدرضا دیبری، به ما گفته بودند به خاطر کمبود نیروهای اطّلاعاتی فقط نیرو ها را تا نقطه ی رهایی(نقطه ی شروع عملیات)برسانید و خودتان به عقب برگردید. همگی دلواپس محمدرضا بودیم و سراغش را از همه می گرفتیم. خلاصه وسایل اطّلاعات و عملیات را جمع آوری کرده و با یک جیپ به طرف کمپ (شهید)قلاوند حرکت کردیم. بعد از یک ساعت به کمپ رسیدیم، وسایل ضروری مانند دوربین، قطب نما و اسلحه برای شناسایی بردیم و به جلو رفتیم. یکی ازنیرو های(شهید)صالح نژاد را دیدیم. او گفت:((که دیروز ایشان را پشت تپّه های علی گریزه دیده.))به همراه برادر کاج، به آدرس داده شده رفتیم. هوا کم کم تاریک شد و منطقه هم نا آشنا بود. احتمال می دادیم که دشمن در آن اطراف باشد. به عقب برگشتیم.
فردا صبح همراه (شهید)منصور شرف آبادی با موتور حرکت کردیم، بالای تپّه ای رفتیم، با دوربین نگاه کردیم. کنار جاده ای شنی یک موتور تریل دیدیم که روی جک بود و کنار موتور جنازه ی دو شهید بود، یکی از آن ها شهید دیبری بود و آن دیگری را نمی شناختم. که به حالت سجده در ۳ الی ۴ متری موتور افتاده بودند و اطراف آن ها تعداد زیادی پوکه ی اسلحه ی کلانش ریخته بود. جنازه ی محمدرضا را برگرداندم، دیدم که طرف قلبش جای سر نیزه بود و روی چشم چپش لخته های خون بود. هر دو شهید را عطر زدم و اورکتشان را رویشان کشیدم به(شهید)منصور شرف آبادی گفتم: برو و یک آمبولانس بیاور. بعد از نیم الی یک ساعت آمبولانسی آورد و دو شهید را داخل آن گذاشته و به طرف پل کرخه حرکت کردیم و (شهید)شرف آبادی هم با موتور پشت سر ما حرکت کرد. به پل کرخه رسیدیم در کنار زاغه ی مهمّات، معراج شهدا(سردخانه ای کانتینری)بود. و دو شهید را تحویل دادیم. هنوز بعد از گذشت سی سال سؤالاتی در ذهنم مانده که پوکه های اطراف آن ها، جای سرنیزه و موتور روی جک. پیش خود می گویم خدایا این شهدا تا آخرین لحظه مقاومت کردند و تمام تیرهای آن ها تمام شده و جنگ تن به تن صورت گرفته است.هر چه که بوده فقط خدا می داند.
درپایان از خداوند شفاعت شهدا را آرزو دارم.
نگارنده: محمدعلی خامسی
باسلام.اگر دلیلش را بگین خیلی خوب میشه.
با سلام ، من یک سوال داشتم ازبرادر عزیز وآن اینکه جرا پیکر منصور شرف ابادی با وجود اینکه شهادت ایشان در ۳۰کیلومتری اهواز بود پیدا نشد ؟