خاطرات دفاع مقدس

برای محمود دانشیار

شهید محمود دانشیار تاریخ شهادت 1361/2/10 به مناسبت فرا رسیدن سالگرد شهادت برادر بزرگوارم شهید محمود دانشیار در تاریخ دهم اردیبهشت سال 1361خاطره ای که قبلا منتشر نموده بودیم هم اینک در ذیل می آوریم. باشد که یا آن بزرگوار جلای قلب زخم خورده ی ما گردد. بسم الله واقعا” …

مطالعه بیشتر »

تشیع جنازه ی شهید عبدالرحیم مشکال نوری(قسمت سوم)

*** قسمت سوم : تشیع شهید عبدالرحیم مشکال نوری من و حاج عبدالرحیم بهدار درحال گذراندن دوره دیده بانی و کریم باخدا دوره قبضه توپ در مرکز آموزش توپخانه سپاه (پادگان غدیر) اصفهان بودیم که عبدالکریم عیدی پور تماس گرفت و خبر شهادت عبدالرحیم را به من داد. با توجه …

مطالعه بیشتر »

شهادت عبدالرحیم مشکال نوری(قسمت دوم)

*** قسمت دوم : شهادت عبدالرحیم مشکال نوری در منطقه عملیاتی والفجر 8 (شهر فاو) برای اینکه دیده بانهای توپخانه لشکر7 بتوانند عمق منطقه دشمن را زیر نظر بگیرند و روی خطوط مواصلاتی و مقرهای عقبه دشمن اجرای آتش کنند و دشمن را از فاصله دور مورد هدف قرار دهند، …

مطالعه بیشتر »

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت(قسمت اول)

مردی که ترس و مرگ را به سخره گرفت شهید عبدالرحیم مشکال نوری  فرزند حسین  متولد 1345 در دزفول  تاریخ شهادت 5/3/65 محل شهادت منطقه عملیاتی والفجر8 دیده بان توپخانه لشکر7 حضرت ولیعصر(عج) خوزستان ***  قسمت اول: جنگاوری و دلاوری 1- یک شب  هنگام عملیات والفجر 8 عبدالرحیم و کریم …

مطالعه بیشتر »

خاطرات ابتدای شروع جنگ تحمیلی در دزفول(قسمت4)

یکی دیگر از روزهای تلخ موشکی دزفول روز دوشنبه 21 خرداد 1363 مصادف با 11 ماه مبارک رمضان، حدود ساعت 18:50 دزفول مورد هدف دو فروند موشک عراق قرار گرفت. یکی از موشکها روبروی امام زاده سبزقبا و یکی دیگر در محله کرناسیان فرود آمدند. چند روزی بود محمود بهمنش …

مطالعه بیشتر »

خاطرات ابتدای شروع جنگ تحمیلی در دزفول(قسمت3)

بسم الله الرحمن الرحیم مردمداری و اخلاقمداری در گشت های شبانه بسیج : روزهای پایانی سال پنجاه و نه در یک شب زمستانی از طرف بسیج مسجد امام حسین (ع) شمالی (مدرسه کاشف) با یکی از برادران بسیجی که نامش را به خاطر ندارم ، در خیابان امام خمینی شمالی …

مطالعه بیشتر »

خاطرات ابتدای شروع جنگ تحمیلی در دزفول(قسمت2)

بسم الله الرحمن الرحیم روزهای اول جنگ تحمیلی، مهر ماه سال 59 ، سپاه دزفول تصمیم برتشکیل بسیج مردم گرفت، تا بتواند از توان مردم در دفاع از شهر استفاده کند. در منطقه شمال دزفول در چند مسجد، بسیج مردم تشکیل شد، از جمله مسجد امام زاده رودبند یکی از …

مطالعه بیشتر »

خاطرات ابتدای شروع جنگ تحمیلی در دزفول(قسمت1)

بسم الله الرحمن الرحیم آموزش نظامی و اسلحه شناسی : در زمستان سال 58 و بعد از آن، یکی از مساجد فعال دزفول در همه زمینه ها بواسطه حضور شهید بزرگوار سید جمشید صفویان، مسجد امام حسین (ع) شمالی بود. سید جمشید مسئول جلسات قرآن مسجد امام حسین (ع) شمالی …

مطالعه بیشتر »

دزفول از هم اکنون به استقبال بهار می رود

  ? *دزفول از هم اکنون به استقبال بهار می رود!* ✔️پایگاه خبری پلاک: چه خبر است؟! در شهر چه می گذرد که بچه ها خاکریزها را رها کردند؟! شهر چه خبر است که خط را بچه ها رها می کنند؟! چند روز پیش بود که به استقبال چند تا …

مطالعه بیشتر »

ای نازنین جوان خوشروی ما، قدمهایت بر روی دیدگانمان، به دیار خود خوش آمدی.

برای شهید غلامحسین دیمی بگو ای سرو دل آرای ما، این همه سال، کجا ماوا کرده بودی؟ کدام سرزمین پیکر نازنینت را در بر گرفته بود؟ از دوستان شهیدت برای ما چه خبری آورده ای؟ از احوال ما اگر بپرسی، می توانم بگویم: لنگان لنگان براه شما آمده ایم اما …

مطالعه بیشتر »

برای شهید علیرضا چوبتراش

شهید علیرضا چوبتراش خاطرات دفاع مقدس از استاد عبدالحسین خسروپناه عملیات والفجر 8 تمام شده بود. بچه ها وارد فاو شده بودند. بنده هم در جمع دوستان در منطقه اروند در سنگر ادوات استراحت می کردم. یکی از بچه ها آمد و مرا صدا زد و گفت علیرضا چوبتراش با …

مطالعه بیشتر »

برای شهید روزبه بهادری

خاطره  شهادت “روزبه بهادری” دیده بانی که در عملیات کربلای4 همراهم بود و در عملیات کربلای5 به شهادت رسید: نفر دوم سمت راست شهید روزبه بهادری روز 65/11/21 در اردوگاه گردان ادوات منطقه عملیاتی کربلای5 صبح بعد از نماز و صرف صبحانه، حدود ساعت 8 حاج ابوالقاسم اسکندرجو گفت: علیرضا …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار (قسمت نهایی)

دوباره رفتم لبه خاکریز، به ساحل عراق نگاه کردم، با خودم حوادث را مرور کردم و آه می کشیدم و گریه می کردم و گفتم: چه به سرمان آمد، مظلومیت تا چه اندازه، آه که پاره های جگرمان را جا گذاشتیم. (اشک امانم نمی دهد که از آن حال و …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار(قسمت هفتم)

نفر اول سمت راست شهید روزبه بهادری همانطور که به داخل آب می رفتم و آب گودتر می شد، گاهی صورتم را برمی گرداندم و ساحل را با حسرت نگاه می کردم و اتفاقات را مرور می نمودم. رسیدم به جایی که آب زیر چانه ام بود و می خواستم …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار (قسمت ششم)

در این وضعیت آشفته متوجه شدم تعدادی از بچه ها اشتباهی به طرف نیروهای خودمان تیراندازی می کنند، هرچه فریاد زدم که به نیروهایی که از روبرو می آیند شلیک نکنید متوجه نمی شدند، دیدم در این وانفسا (صدای آتش عراق و تیراندازی خودمان) کسی صدایم را نمی شود، ناچارا …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار(قسمت پنج)

حاجی از جانشین حاج اسماعیل خداحافطی کرد و همچنان به فرماندهان گروهان فرمان می داد تا به سمت اهداف از پیش تعیین شده حرکت کنند و ما هم با حاج اصغر دنبال آنها مسیر را ادامه می دادیم. (پشت خط اول با فاصله تقریبی حدود 100 متر دژهای “ب” شکلی …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار(قسمت چهارم)

  نمی دانم چرا آن روز دل کندن از سید جمشید برایم خیلی سخت بود، سید حس و حال عجیبی داشت، اگر چاره ای داشتم از او جدا نمی شدم، (من سید را قبل از عملیاتهای گذشته دیده بودم ولی این بار فرق می کرد) خیلی دلم میخواست شب عملیات …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار (قسمت سوم)

خط حد لشکر7 ولیعصر(عج) در خاک ایران، جزیره مینو (آبادان) بود که با نهر جرف احاطه شده و روبرویش جزیره سهیل عراق قرار داشت. تمام جزیره سهیل و حدود 200 متر سمت راست آن خط حد لشکر7 در خاک عراق بود. تیپ 33 المهدی جناح راست و تیپ 48 فتح …

مطالعه بیشتر »

خاطره عملیات کربلای چهار (قسمت دوم)

عکس تزئینی است یکی از کارهای دیده بانها ترسیم طرح منظره ای از دشمن بود. به این صورت، موقعی که در دیدگاه مستقر می شدند می بایستی هرچیزی که از منطقه دشمن می بینند، مانند یک نقاشی اما با دید نظامی، آنها را ترسیم کنند. در بعضی از طرح منظره …

مطالعه بیشتر »

خاطره ی عملیات کربلای چهار(قسمت یک)

عملیات کربلای چهار یکی از عملیاتهای پر مخاطره و بسیار حساس و سهمگین بود که رزمندگان اسلام  با جانفشانی و ایثار زایدالوصف خود، آن را پدید آوردند و ناگفته  های فراوانی در خود دارد که سایت رایحه سعی دارد قسمتی از مظلومیت های عظیم رزمندگان اسلام را به مردم عزیز ایران بنمایاند. …

مطالعه بیشتر »

من زنده ام

به بهانه ی اولین سالگرد شهادت شهیدمدافع حرم سیدمجتبی ابوالقاسمی بالانویس1: قصد نداشتم تا نتیجه گرفتن وضعیت جانباز آزاده محمد عیسوند، الف دزفول را به روز کنم. اما فرا رسیدن سالگرد شهادت سیدمجتبی و پیدا شدن دستنوشته ی گمشده ام  و البته تداوم بی لیاقتی و قدرنشناسی مسئولین در رسیدگی …

مطالعه بیشتر »

شربت شهادت

«شربت شهادت» یک اصطلاح رایجی بود که در بین رزمندگان اسلام معمولا به طنز گفته می شد . و هرگاه چند نفر دور هم جمع می شدند ، برای فرار از گرما ، یک شربت آبلیمو درست می کردند و می گفتند : این «شربت شهادت» است بخورید ! زمانی …

مطالعه بیشتر »

برای شهید علی رنگ

اولین پاسدار دزفولی که در عملیات بیت­ المقدس یک دستش قطع شد و با همان حال دست بریده را با خود به عقب حمل کرد و سپس تا پایان جنگ با یک دست به عنوان فرمانده­ی واحد توپ­خانه­ ی لشکر 7 ولیعصر (عج) در جنگ باقی ماند و در پایان …

مطالعه بیشتر »

اسیر وسیر آمدی !

مروری بر خاطرات عملیات رمضان   راوی : عبدالحسین کرمی زاده نفر سمت راست   بعد از عملیات بیت المقدس که مجددا اعزام نیرو شد ما در پادگان کرخه بودیم که اعلام شد چون گردان بلال برای مرحله اول عملیات آماده نمی شود نیروهای اعزامی به گردان میثم تحت فرماندهی …

مطالعه بیشتر »

شهیدی که از دو جا حقوق می گرفت!!

بالانویس: با این که بیش از بیست موضوع جدید آماده ی انتشار  در برنامه کاری الف دزفول هست ، گاهی مرور مجدد برخی خاطرات تلنگری می شود برای آدم ها. این روزها که بحث کوچه و بازار و شبکه های اجتماعی ، حقوق های نجومی برخی از آقایان است ، چه …

مطالعه بیشتر »

مادران علاگه به دست

بالانویس : دی ماه 94 بود که تصویر یک زنبیل (عَلاّگِه ) را گذاشتم و از همراهان الف دزفول خواستم تا خاطرات خود را از ( علاگه) بگویند. قرار شد در پست بعد درباره ی «علاگه» مطلبی بنویسم که هر بار یک موضوع  دیگر در الف دزفول منتشر شد. امروز …

مطالعه بیشتر »

روایت غروب «جمعه»

به بهانه ی معرفی شهید جمعه نعمت زاده بالانویس1: دوستی پرسید: نام چند شهید شاخص دزفول را برایم بفرست. گفتم دزفول 2600 شهید شاخص دارد. تمام شهدای دزفول شاخص اند. پرداختن به تعداد خاصی از شهدا، نباید ثمره اش گمنام ماندن مابقی شاخ شمشادهای دیگر شهید باشد. بالانویس2: روایت «شهید …

مطالعه بیشتر »

به بهانه معرفی عارف شهید عبدالحسین خبری

بالانویس 1: شهید گرانقدر «عبدالحسین خبری» یکی از نوجوانان دیار مقاومت دزفول است که بر اساس طی طریق در مسیر پروردگار و انتخاب سبکی اسلامی و اهل بیتی برای زندگی خویش در سن شانزده سالگی و در عملیات رمضان به شهادت می رسد. او هنرمندی تمام عیار است و صفحه …

مطالعه بیشتر »

اولین دو برادر فرمانده پاسدار شهید دزفولی جبهه ­های حق عیله باطل شهید سیف­ الله صبور و شهید یدالله صبور

اولین دو برادر فرمانده پاسدار شهید دزفولی جبهه ­های حق عیله باطل شهید سیف­ الله صبور و شهید یدالله صبور شهادت 60/6/3 وشهادت 65/10/1 شهید سیف ­الله صبور در مورخ 1339 در خانواده ای مذهبی در جنوب شهر دزفول متولد گردید. دارای سه برادر و دو خواهر بود، سیف الله …

مطالعه بیشتر »

اولین اسیران دزفولی شهید در اسارت، در منطقه نوار مرزی شلمچه خرمشهر

اولین اسیران دزفولی شهید در اسارت در منطقه نوار مرزی شلمچه خرمشهر (59/7/5) 1- مصطفی زارع سنجری 2- محمود سدیده 3- نعمت الله مهرانی سردار غلامعلی رشید: با آغاز تحرکات عراق در مرزهای خوزستان و وارد کردن اسلحه به داخل کشور از طریق مرزهای غرب دزفول ما به همراه چند …

مطالعه بیشتر »

مظلومیت کربلای 4

 سلام بر سید غواصان کربلای 4 سید جمشید صفویان چند روزی است، کلماتی چون: شهید گمنام، غواص، دست های بسته و کربلای چهار، در محافل و مجالس و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نقل می شود و حاصل آنها این جمله است: «شهدای گمنام دست بسته غواص عملیات کربلای …

مطالعه بیشتر »

سرلشگر فیروزآبادی: اگر دزفول تسخیر می شد کار خوزستان تمام بود

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی: مردم دزفول در دوران دفاع مقدس با موشک ها زندگی کردند و موشک ها را خوار کردند/ دزفول مایه عظمت ایران و دین خدا شده است دزفول امروز: سرلشگر فیروزآبادی گفت: اگر دزفولی ها مقاومت نمی کردند و اگر دزفول نمی ایستاد، جنگ …

مطالعه بیشتر »

پس از سایت رهبرانقلاب، دوتن از فرماندهان سپاه نیز به خاطره‌سازی مخدوش هاشمی از سقوط فاو واکنش نشان دادند.

پس از سایت رهبرانقلاب، دوتن از فرماندهان سپاه نیز به خاطره‌سازی مخدوش هاشمی از سقوط فاو واکنش نشان دادند. به گزارش رجانیوز پس از آنکه نقل قول مخدوش و نادرست هاشمی از ماههای پایانی جنگ و تصمیم دادگاه‌های پایان جنگ برای اعدام فرماندهان مقصر آن شکست‌ها توسط سایت رهبر معظم …

مطالعه بیشتر »

شهیدی که جنگ نرم دشمن را پیش بینی کرد.

بسم رب الشهدا و الصدیقین زندگینامه سردار شهید کرمعلی خسرو آبادی بار دیگر شهیدی از تبار امام حسین (ع) با اتکال نیروی لا یزال الهی هدف خود را پیش گرفت همچون کوه محکم و استوار و سرا پا عشق به خدا راه اسلام را پیمود و آخر به مقصد خویش …

مطالعه بیشتر »

عملیات طریق القدس: (آغاز عملیات هشتم آذر1360 منطقه دشت آزادگان و بوستان)

 عملیات طریق القدس: (آغاز عملیات هشتم آذر1360 منطقه دشت آزادگان و بوستان) موقعیت و محدوده جغرافیایی منطقه عملیاتی طریق القدس: منطقه عملیاتی طریق القدس حدوداً بین عرض ۳۱ درجه و ۲۹ دقیقه ، ۳۱ درجه و ۵۲ دقیقه شمالی و طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۴ دقیقه و ۴۸ درجه …

مطالعه بیشتر »

عملیات بدر (2) کاروان بلم ها!

عملیات بدر (2) کاروان بلم ها! این قسمت از روایت عملیات بدر با استفاده از دستنوشته های شهید حسن معتمدی نیا بیان شده است : در تاریخ یک شنبه  1363/12/19 نیروهای گردان بلال توسط معاون گردان، سید جمشید صفویان نسبت به ماموریت و منطقه عملیاتی گردان توجیه شدند و بعد …

مطالعه بیشتر »

عملیات بدر (1) آموزش مردی!

بیان خاطرات عملیات بدر از زبان اشخاصی که خود خالق حماسه های آن بوده اند قطعا شنیدنی است . در این قسمت به درج خاطرات برادر عزیزم سید عزیز آشنا، که برای همه بچه های گردان بلال دزفول آشنا است ، می پردازم: هنگامی که نیروهای گردان بلال در محل …

مطالعه بیشتر »

اتوبوسی با 34 مسافر بهشتی

اتوبوس شهادت(5اسفندماه سالروز پرواز34دلاور دزفول) اتوبوسی با 34 مسافر بهشتی آن چه خواهید خواند، یادی است از رزمندگانی که فاتحانه از میدان نبرد با دشمن متجاوز بازگشتند، اما با پرواز ناگهانی شان، شیرینی فتح الفتوح خود را، به کام بسیاری از مردم و خصوصا مردم دزفول تلخ کردند. به گزارش …

مطالعه بیشتر »

در جبهه و در جمع رزمندگان برای بارش باران دعا می کنم…

کاهش ۴۶ درصدی نزول رحمت الهی در خوزستان موجب شد تا در شهرهای محتلف استان، نماز باران قرائت شود. اواسط هفته گذشته بود که هواشناسی استان از وقوع باران های سیل آسا در شهرهای شمالی استان از جمله دزفول خبر داد ولی دریغ از باران محدود چه برسد به سیل …

مطالعه بیشتر »

می روم مادر، که اینک کربلا می خواندم

پاسداری فردا با شماست تا چند لحظه ی دیگر همه حرکت می کردیم. موقع نوشتن آخرین پیامها بود. هر چه به او اصرار کردم که چیزی بنویسد قبول نمی کرد. می گفت: «همه ی حرفها را قبل از ما نوشته اند». گفتم: «لااقل برای تسلاّ ی دل مادرت چند کلمه …

مطالعه بیشتر »

برای شهید مهدی حمبلی زاده

زندگینامه شهید مهدی حمبلی زاده برادر شهید مهدی حمبلی زاده در سال 1345 در خانواده ای مذهبی و با ایمان پا به عرصه حیات نهاد، از همان کودکی دارای رشد فکری عجیبی بود و از همان طفولیت با اسلام و قرآن آشنا شد و عشق ائمه اطهار (ع) با ایمان …

مطالعه بیشتر »

سید تکثیر شده است

  ایمان را با تو می شناختیم و ایثار را نیز، هر کس ترا دیده بود خلوص را بهتر می شناخت، دلت شباهت شگفتی به دریا داشت، قبل از آنکه لباس غواصی بر تن کنی هزاران صدف از گوهر خاک گرفتی. عجیب اینکه در خشکی نیز میتوانستی غواصی کنی، در …

مطالعه بیشتر »

برگه پایان خدمت

برگه پایان خدمت چند روز به عملیات کربلای 4 مانده بود. من برای بردن مقداری دارو و لباس زیر و لباس کار برای  مصدومین سلاحهای شیمیایی از پادگان کرخه (مقر لشکر 7 ولیعصرعج) به همراه سید مرتضی  ملارجبی به پادگان آمده بودیم آن روز  اول دی ماه 1365 بود، سید مرتضی برای …

مطالعه بیشتر »

سید، چرا به هنگام خواب می خندیدی؟

به نام خداوند که خالق زیبایی هاست. باعرض سلام و ادب. چون به سالروز شهادت برادرم سیدحسین موسوی دزفولی نزدیک می شویم برخود فرض می دانم تا خاطره ای را که از قول همسنگری هایش نقل شده به استحضار برسانم. سال 59، پانزده بهمن، روز دوشنبه بود شهید حسین، حسب …

مطالعه بیشتر »

رنگینک!

بنام خدا و با عرض سلام و ادب  برای بار دوم بود که به منطقه عملیاتی میشداغ اعزام شده بودم. بنا به مصلحت برادر ارجمند سید ابراهیم دانش، بنده را جانشین شهید عبدالحمید صالح نژاد که فرمانده نیروهای مستقر بر روی یکی از بلندیهای منطقه مشرف به بستان بود منصوب …

مطالعه بیشتر »

برای شهید سید مرتضی اشتا

با نام او که همه هستی از اوست و الرحمن الرحیم است. عملیات والفجر هشت تقریبا به پایان رسیده بود تعدادی از بچه های گردان بلال که مإموریتشان به پایان رسیده بود پس از چند روزی استراحت پشت جبهه و برای اخذ پایانی دوباره به منطقه عملیاتی برگشته بودند. عراق …

مطالعه بیشتر »

دو خاطره از دوره ی آموزشی ذخیره سپاه دزفول

دو خاطره از دوره ی آموزشی ذخیره سپاه دزفول باعرض سلام و ادب. خاطره اول- سال 59 بود ازطرف ذخیره سپاه جهت آموزش نظامی به زاغه اعزام شدیم. یکی از شبها کشیک و نوبت نگهبانی بنده بود بصورت معمول قدم می زدم نزدیک چادر نمازخانه شدم. جلسه با موضوع رزم …

مطالعه بیشتر »

خمپاره ی دهانی!

به نام خدای قادر و اجابت کننده ی دعاها. بار دوم بود که به جبهه اعزام می شدم. جبهه ی اول میشداغ و این بار صالح مشطط. سنگری که بنده درآن ساکن شد جزو سنگرهای شهید سپهرجو بود. مدتی گذشت با برادران بویژه برادر دهیجی آشنایی بیشتری پیدا کرده بودم …

مطالعه بیشتر »

نفوذ نیروهای شناسایی عراق

باسمه تعالی نشسته نفر دوم شهید سیف الله صبور و ایستاده از چپ نفر سوم شهید حمید عنبر سر با تقدیم صمیمانه ترین درودها و صلواتها به ارواح پاک شهدای چندین سال دفاع مقدس از انقلاب و اسلام بویژه حضرت امام خمینی (قدس الله النفس الزکیه). به جبهه ی صالح …

مطالعه بیشتر »

آقای دکتر، بخدا او زنده است!

به نام خداوند عزوجل. سلام و صلوات به ارواح پاک شهیدان و امام شهیدان. خاطره سوم: وقتهایی که برای مرخصی به شهر مراجعه می کردم بعلت آموزش امدادگری و پزشکیاریی که در بیمارستان افشار دیده بودم دراورژانس مشغول خدمت می شدم بخوبی یادم است یکی از عملیاتها با شتاب و …

مطالعه بیشتر »